باد صرصر. [ دِ ص َ ص َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صرصر. عاصف. عاصفه. باد تند. باد سخت. باد شدید. تندباد : هر دم بزند بعادیان بر از مضرب حق باد صرصر.ناصرخسرو. || اسب : شه چو چوگان زند سلیمان وار زین بران باد صرصر اندازد.خاقانی.رجوع به باد شود.
معنی کلمه باد صرصر در فرهنگ فارسی
باد شدید باد تند
جملاتی از کاربرد کلمه باد صرصر
تـسخير باد صرصر بر قوم عاد به معناى مسلط كردن آن بر آنان است ، و كلمه (حسوم) جمع حاسم است ، همچنان كه كلمه (شهود) جمع شاهد است ، و حاسم از ماده (حسم )اسـت ، كه به معناى داغ كردن مكرر چند بار پشت سر هم است ، و اين كلمه صفت است براىكلمه (سبع )، و جمله را چنين معنا مى دهد: باد صرصر را در هفت شب و هشت روز پشت سرهـم بـر آنـان مـسلط كرد و كلمه (صرعى ) جمع صريع (به خاك افتاده ) است ، و كلمه(اعـجـاز) - بـا فتحه همره - جمع (عجز) - با فتحه عين و ضمه جيم - (آخر ودنـبـاله هـر چـيـز) اسـت ، و كـلمـه (خـاويـه ) به معناى چيز تو خالى است كه آن را دورانـداخـته باشند، و معناى آيه اين است كه خدا باد صرصر را در هفت شب و هشت روز پى درپـى بـر آنان مسلط كرد، و تو (اگر بودى ) آن مردم را مى ديدى كه مانند ريشه هاى توخالى درخت خرما به زمين افتاده اند.
ندارد چون وقاری باد صرصر بود پیوسته او را خاک بر سر
ز دنبال آن خسرو کامیاب گذشتند چون باد صرصر ز آب
ز منت بر دل روشن بود مردن گواراتر شود دست حمایت باد صرصر بر چراغ من
وز پی شهسوار هر صیتی مرکب از باد صرصر انگیزم
قسم ديگر، معجزاتى است كه كفار، انبياى خود را به ارائه آن تكليف كرده اند، مانندناقه صالح و امثال آن و از همين قسم است عذابهاى مخوفى كه انبيا در دعوت خوداستعمال كرده اند، مانند ملخ ، شپش و قورباغه و غير اينها از عذابهاى هفتگانه اى كهموسى (عليه السلام ) درباره قوم فرعون بكار برده و نيز مانند طوفان نوح و زلزلهثمود و باد صرصر عاد و غير اينها. و اينگونه معجزات مخصوص معاندينى بوده كهزير بار حق نمى رفتند.
دلش گشته از رفتنم سخت لرزان چو از باد صرصر درخت صنوبر
خشم تو مانند آتش باد وگمراهان چو نی کین تو چون باد صرصر باد و بدخواهان چوکاه
تو آن باد سیری که هنگام جولان بود درکف باد صرصر زمامت
اگر گردش نه پا زو پس کشیدی به گردش باد صرصر کی رسیدی
سری دارم سبک چون باد صرصر غمی دارم گران چون کوه الوند
شه چو چوگان زند سلیمان وار رین بر آن باد صرصر اندازد