باد سوار
معنی کلمه باد سوار در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه باد سوار
سـرانـجـام چـنانكه در آيات سوره ذاريات و حاقه و قمر خواهد آمد، طوفان شديد و بسياركوبنده اى به مدت هفت شب و شش روز بر آنها مسلط شد كه قصرهايشان را در هم كوبيد،و اجـسـادشـان را همچون برگهاى پائيزى بر امواج باد سوار كرد و به اطراف پراكندهسـاخـت ، مـؤ مـنـان راسـتين را قبلا از ميان آنان بيرون برد و نجات داد، و زندگانى و سرنوشتشان درس بزرگ عبرتى براى همه جباران و خودكامگان گشت .
بر باد سوار همچو کاهیم اندر جولان ز کهربایی
آنم که زین بر اسب تمنا نهادهام تا لاجرم، چو باد سوار و پیادهام
تگرگ آمد و تند برخاست باد سوار و پیاده بهم برفتاد
دل داد به مدح نطق رایان بر باد سوار شد سلیمان
او به خواهرانش گفت که اروس میخواهد آنها را ملاقات کند و برای این ملاقات آنها باید به فراز صخرهای بروند که زفیروس (باد غرب)، معمولاً برای بردنشان بدانجا میآمد و آنها در آنجا بر باد سوار میشدند.
هر گرد که بر باد سوار است امروز پیداست که وی شاهسواری بوده است
شده است گرد ز افتادگی به باد سوار نشسته است ز گردنکشی نشان درخاک
شاهیست سخن ز خطه جان بر باد سوار چون سلیمان