باد زین

معنی کلمه باد زین در لغت نامه دهخدا

بادزین. ( اِ مرکب ) باد صبا. ( ناظم الاطباء ). نسیم. باد ملایم.

معنی کلمه باد زین در فرهنگ فارسی

باد صبا

جملاتی از کاربرد کلمه باد زین

کای کشتهٔ جفا سوی ما یک نظر ببین ما را چو باد زین سر کو پی‌سپر ببین
خورشگر بیامیخت با شیر زهر بداندیش را باد زین زهر بهر
ایچرخ کچمدار کمانت شکسته باد زین تیرها که بر تن او رهنمون شدی
خاک بر فرق قیاسات تو باد زین قیاساتت خدا کیفر دهاد
مهر و مه گفتم زبانم لال باد زین سخنها لال زین اقوال باد
اگر سر به پیچم ز فرمان شاه بدان سر تنم باد زین پرگناه
کوهی که داشت بر کتف چار باد زین برقی که بود، بر زبر چارمه چمان
چون‌گرد باد زین دشت صد نخل بی‌ثمر رست ما نیزکرده باشیم بی ‌پا و سر نمویی