باد در کف

معنی کلمه باد در کف در لغت نامه دهخدا

باددرکف. [ دَرْ ک َ ] ( ص مرکب ) کنایه از بی ماحصل و تهی دست و مفلس باشد. ( برهان ). کنایه از مفلس و هرزه کار باشد و با لفظ شدن و بودن مستعمل است. ( از آنندراج ). کنایه از کسی باشد که تهی دست بوده یا کار بیحاصل کند. ( انجمن آرا ).
- باد در کف... بودن ؛ بیحاصل بودن :
باد از آن در کف آبست بزندان حباب
که بعهد تو بر ابکار چمن پرده در است.سلمان ( از شرفنامه منیری ).

معنی کلمه باد در کف در فرهنگ فارسی

کنایه از بی ما حصل بودن

جملاتی از کاربرد کلمه باد در کف

رسولان زان تمنا در گذشتند ز پیشش باد در کف بازگشتند
کاسه‌های هفت دریا از کف در پاش تو خالیند و سرنگون و باد در کف چون حباب
به پیش ابر کف تست باد در کف ابر ز دست بخشش دست تو خاک بر سر کان
به روزش باد در کف جام خورشید شبش خوش باد همچون سایه ی بید
شهر ویران کرده‌ای را باد صحرا در دماغ باد در کف چون گل از وی بی‌دلی پا در گلی
یا رب که باد در کف مشاطه قضا از آفتاب ذات تو تا محشر آینه
تا به شش مه خاک می کردند بر سر هندیان باد در کف عاقبت رفتند تا دارالبوار
یا رسول الله بس درمانده‌ام باد در کف ، خاک بر سر مانده‌ام
از گلبن سعادت و اقبال و خرمی گل باد در کف تو در چشم خصم خار
با قد تو باد در کف سرو چمن با لعل تو خاک بر سر آب حیات