باد بهاران

معنی کلمه باد بهاران در لغت نامه دهخدا

باد بهاران. [ دِ ب َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد بهار. نسیم بهار :
آب حیوان تیره گون شد، خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد؟حافظ.رجوع به باد بهار شود.

جملاتی از کاربرد کلمه باد بهاران

ولی بمنزل یاران نسیم باد بهاران گمان مبر که ز خاکم بجز غبار رساند
طراوت بخشیِ باد بهاران کند هر خار را،گل درگریبان
از رشح کفش دامن نیسان گهرآگین وز خلق خوشش باد بهاران به مواسا
ز ترویج باد بهاران چمن ز تأثیر ابر بهاری جهان
بیا که ساقی گلچهره دست بر چنگ است چمن ز باد بهاران جواب ارژنگ است
بگشاد نقاب از رخ گل باد بهاران شد طرف چمن بزمگه باده گساران
یافت با سنبل ز جعد مشکسایت شمه ای ورنه از طوف چمن باد بهاران را چه حظ
ساقیا خیز که یک نیمه زشعبان بگذشت باده پیش آر که چون باد بهاران بگذشت
گران جان نیستم در گلستان چون سرو پا در گل سبک روحانه چون باد بهاران از چمن رفتم
چو مهد غنچه و باد بهاران حسین را بوده ام گهواره جنبان