باخال

معنی کلمه باخال در لغت نامه دهخدا

باخال. ( ص ) اشیم. مشیم. مشوم. مشیوم. ( منتهی الارب ). اخیل.

معنی کلمه باخال در فرهنگ فارسی

مشیم اخیل

جملاتی از کاربرد کلمه باخال

سفال نخودی باخال‌های متوسط باموادمخلوط درآن،باپوشش لعاب سفید مات وسطح بیرونی فرورفته،عریض‌ترین قسمت10سانتی متر،فقط قسمت کوچکی ازدیوارهٔ این کاسه باقی‌مانده‌است.این قطعه باصورت زنی تزئین وبافلزآذین برزمینهٔ سفیدمنقوش شده‌است.نشانه‌هایی ازتزئینات پرکنندهٔ فضادرسمت راست و همچنین الگوهای صدف شکل غیرمعمول درحاشیهٔ لبه دیده می‌شود.صورت به شیوه ای اجراشده که مختص اوایل دوران فاطمی و به سبک عباسی نزدیک است.