باجگاه

معنی کلمه باجگاه در لغت نامه دهخدا

باجگاه. ( اِ مرکب ) گمرک خانه. راهدارخانه. رصدگاه. رجوع به رصدگاه شود :... اینک رفتم بسر تاریخ سلطان مسعود رضی اﷲعنه پس از فروگرفتن امیر یوسف و فرستادن سوی قلعت سکاوند دیگر روز از بلخ برداشت و بکشید و بباجگاه رسید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 255 ).
باجگاه. [ ] ( اِخ ) دهی از دهستان حومه بخش بافق شهرستان یزد در 67هزارگزی خاور بافق و 9هزارگزی خاور راه کوشک به خبرستان. کوهستانی ، سرد معتدل. سکنه ٔآن 38 تن و آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است. شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی کرباس بافی و گیوه چینی. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ).
باجگاه. ( اِخ ) نام محلی کنار راه کازرون به بهبهان میان نوبندگان و فهلیان در 66650گزی کازرون.
باجگاه. ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شیراز در 38هزارگزی شمال شیراز، کنار شوسه شیراز باصفهان. سکنه آن 38 تن است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

معنی کلمه باجگاه در فرهنگ عمید

۱. جای گرفتن باج، محل وصول عوارض.
۲. محل وصول عوارض گمرکی.

معنی کلمه باجگاه در دانشنامه آزاد فارسی

گردنه ای در استان فارس، شهرستان شیراز. در ۱۱کیلومتری شمال شیراز، سر راه شیراز به مرودشت، قرار دارد. ارتفاع آن ۱,۸۵۰ متر است.

جملاتی از کاربرد کلمه باجگاه

تل کاروانسرای باجگاه مربوط به سده‌های متأخر دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان شیراز، بخش زرقان، دهستان زرقان، آبادی پالایشگاه شیراز، منطقه باجگاه، ۱۰۰ متری غرب بلوار پالایشگاه واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۸۱۳ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است.
تل قلعه باجگاه مربوط به سده‌های متاخر دوران‌های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان شیراز، بخش زرقان، دهستان زرقان، پالایشگاه شیراز، منطقه باجگاه، نرسیده به پل هوایی باجگاه، سمت راست واقع شده و این اثر در تاریخ ۳۰ بهمن ۱۳۸۶ با شمارهٔ ثبت ۲۰۸۳۸ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.