باجول

باجول

معنی کلمه باجول در لغت نامه دهخدا

باجول. ( اِخ ) ابونصر پدر باجول و دیگر پیوستگان ایشان از تیرمردان بوده اند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 144 ). و ابونصر تیرمردانی پدر باجول در روزگارفتور آنرا [اسپیدز را] عمارت کرد. ( ایضاً ص 158 ).
باجول. ( اِخ ) دهی از دهستان دنباله رود بخش ایذه شهرستان اهواز در 240هزار گزی جنوب باختری ایذه. کوهستانی ، گرمسیر. سکنه آن 200 تن است. آب از رودخانه کارون و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).

معنی کلمه باجول در دانشنامه عمومی

باجول، روستایی از توابع بخش دهدز شهرستان ایذه در استان خوزستان ایران است. این روستا تا قبل از آبگیری سد کارون ۳ یکی از بزرگترین و پرجمعیت ترین روستاهای بخش دهدز بوده است
این روستا در دهستان دنباله رود شمالی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۷۵ نفر ( ۱۸خانوار ) بوده است.

جملاتی از کاربرد کلمه باجول

دژ تاریخی باجول مربوط به دوره عیلامیان است و در شهرستان ایذه، بخش مرکزی، روستای باجول واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۹۲۶ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
در این گذار حسین‌قلی‌خان جوان که از منازعات خوانین چهارلنگ با دولت مرکزی آگاه بود، پس از کشته شدن خواجه عباس خان باجول موگویی به دست معتمد الدوله؛ حاکم وقت اصفهان، به نمایندگان دولت در دستگیری محمد تقی خان بختیاری کمک نمود و پس از کنار زدن خان قدرتمند طایفه کیان ارثی، توانست بعضی از طوایف زیرمجموعه چهارلنگ را نیز تحت انقیاد خود درآورد.