باجاباج

باجاباج

معنی کلمه باجاباج در لغت نامه دهخدا

باجاباج. ( اِخ ) دهی جزء دهستان مواضع خان بخش ورزقان شهرستان اهر در 175هزارگزی جنوب ورزقان و ده هزارگزی شوسه تبریز به اهر. کوهستانی ، معتدل. سکنه ٔآن 645 تن. آب از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان گلیم بافی میباشد. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

معنی کلمه باجاباج در دانشنامه عمومی

باجاباج یا «باجاباش» یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان مواضع خان شمالی بخش خواجه شهرستان هریس واقع شده است. ریشسفیدان و برخی اهالی روستا اعتقاد دارند که ریشه اسم این روستا به این معنی است که سر خود را میدهند اما به راحتی باج نمیدهند. یعنی برای باج سر میدهند. باجا باش. باش در ترکی به معنی سر است. و یا اگر به صورت باجاباج تلفظ شود نیز به این معنی است که باج میدهند و میگیرند و به راحتی تسلیم نمیشوند.
این روستا در زلزلۀ ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ به صورت صددرصد تخریب شد ولی روستای جدید باچندمترجابه جایی ساخته شد.
هم اکنون این روستا حدود ۹۰ خانوار و ۳۰۰ نفر جمعیت دارد. البته در طول صد سال گذشته شمار زیادی از ساکنان آن به دلیل فقر زیاد و نبود امکانات اولیه زندگی مجبور به مهاجرت به تبریز شده اند. عده اندکی نیز به تهران مهاجرت کرده اند. غالب باجاباجی های شهر تبریز در محله خلیل آباد ساکنند. همچنین شماری نیز در ملازینال، احمدآباد، ارم و حیدرآباد مقیم شده اند.
روستای باجاباج هم اکنون به مانند بیشتر آذربایجان با بحران بی آبی دست و پنجه نرم میکند و امکان زندگی در آن بسیار سخت شده است. ساکنان روستا، اغلب به دامداری و کشاورزی مشغولند اما به دلیل زمینهای کشاورزی و مراتع کوچک، محصولات و حیوانات آنان مازادی برایشان ندارد و به زحمت کفاف نیازهای خودشان را میدهند.
روستای باجاباج در همسایگی روستاهای چوبانلار، هیق ( ای یه ) ، جیغا و چایکندی قرار دارد.

معنی کلمه باجاباج در ویکی واژه

روستایی از بخش‌های شهر هریس در شمال شرقی استان آذربایجان شرقی و شهر تبریز