باج خواه. [ خوا / خا ] ( نف مرکب ) آنکه باج را از بازرگانان گیرد و بسر کار رساند : اگر ترسی از رهزن و باج خواه که غارت کند آنچه بیند براه.نظامی ( از آنندراج ).
معنی کلمه باج خواه در فرهنگ فارسی
( اسم ) آنکه از بازرگانان باج گیرد باج ستان .
جملاتی از کاربرد کلمه باج خواه
تاج فرست و باج خواه اوست ز خسروان و بس باج ز چین و کاشغر تاج سوی تکین و خان
به هرسال بفرستد او باج خواه نیارم بدو نیز کردن نگاه
حریمت قبله گاه کج کلاهان نسیمت باج خواه مغز شاهان
اگر ترسی از رهزن و باج خواه که غارت کند آنچه بیند به راه
ای غبار درگهت از تاج شاهان باج خواه یک حباب بحر قدرت نه فلک را بارگاه
از تاج باج خواه فریدون حذر کنید از کاسه گدایی وارون حذر کنید