بابیک

معنی کلمه بابیک در لغت نامه دهخدا

بابیک. [ ب ِ ] ( اِخ ) امیربابیک : آمدن خداوند شاه شمس الدین علی کرت ِ دویم ببندگی مخدوم ملک اسلام خلد ملکه ، جهت آمدن ده هزار سوار بقهستان و هم امیر بابیک و تودکان و آنجا مقام ساختن و از بندگی مخدوم ملک خلد ملکه لشکر طلبیدن و فرستادن لشکر بمصاحبت او و آن ده هزار سوار را از قهستان بیرون کردن هم درین سال. ( تاریخ سیستان ص 408 ).

معنی کلمه بابیک در فرهنگ اسم ها

اسم: بابیک (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: babik) (فارسی: بابیک) (انگلیسی: babik)
معنی: امیری که نامش در تاریخ سیستان آمده است

جملاتی از کاربرد کلمه بابیک

و در مناجات موسی است آن گه‌ که اللَّه تعالی با وی سخن گفت: یا ربّ اوصنی بار خدایا مرا وصیّت کن، گفت یا موسی: اوصیک بامّک ترا وصیّت میکنم که با مادر خویش نیکویی کنی، هفت بار بگفت، آن گه موسی (ع) گفت: بار خدایا وصیّت بیفزای، فقال تعالی اوصیک بابیک ترا وصیّت میکنم ای موسی که با پدر نیکویی کنی، سه بار بگفت، آن گه گفت جلّ جلاله: الا انّ رضاهما رضایی و سخطهما سخطی.