بابلان

معنی کلمه بابلان در لغت نامه دهخدا

بابلان. [ ب ُ ] ( اِخ ) دهی جزء دهستان کلخوران بخش مرکزی شهرستان اردبیل در 5هزارگزی شمال اردبیل ، 3هزارگزی شوسه اردبیل - آستارا. جلگه ، معتدل ، دارای 87 تن سکنه. آب آن از رودخانه بالخلو و چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4 ).

جملاتی از کاربرد کلمه بابلان

این مسجد در نزدیکی شهر و در کنار روستای حمامیان قرار گرفته و بافت تاریخی آن مربوط به سال ۱۲۸۹ هجری شمسی برابر با ۱۳۲۸ قمری است و قبل از جنگ جهانی اول بنا شده است. بانی مسجد محمودآقا ایلخانی‌زاده و معمار آن معمارباشی مراغه‌ای بوده است. بنای مسجد بابلان مربع شکل و به‌صورت تک گنبدی با مصالح سنگ لاشه‌ای در پی و آجر چهارگوش در بدنه و گنبد پوششی به‌صورت دو لایه با ظرافت خاصی بنا گردیده و بعد از احداث بنای مسجد، واحدهایی تحت عنوان مدرسه به بنای آن اضافه شد.
وی در سال ۱۳۱۴ه‍.ش در مدرسه منیریه تهران وفات نمود و بنا به وصیتش جنازه اش به قم منتقل شده و پس از آنکه عبدالکریم بر او نماز خواند، در سمت شمال شرقی بارگاه فاطمه معصومه که در آن زمان قبرستان بابلان بود به خاک سپرده شد. قبرستان بابلان امروزه وجود ندارد ظاهراً قبر حکیم در یک مغازه نوار فروشی مذهبی باقی‌مانده‌است
این واحد دانشگاهی دارای دو مزرعه حسن باروق و بابلان، ۶۰ کارگاه و آزمایشگاه، ۴ باب کتابخانه، ۲ باب سلف سرویس مجهز با ظرفیت بیش از ۳ هزار نفر، بیمارستان ۹۶ تختخوابی در حال تجهیز، دو سالن ورزشی با سالن‌های جنبی برای رشته‌های مختلف ورزشی، مسجد، سالن اجتماعات بسیار مجهز و درمانگاه تخصصی می‌باشد.