بائس

معنی کلمه بائس در لغت نامه دهخدا

بائس. [ ءِ ] ( ع ص ) مردی که به وی سختی یا بلیتی یا درویشی رسیده باشد. ( منتهی الارب ). سختی رسیده. ( ربنجنی ). محتاج شونده و درویش. ( غیاث ). فقیر که درخور ترحم است. آنکه به بلیتی دچار است. مرد بدحال از غایت فقر.

معنی کلمه بائس در فرهنگ فارسی

( صفت ) بی نوا سختی رسیده ناتوان .

جملاتی از کاربرد کلمه بائس

و در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده كه فرمود: فقير آنكسى است كهكاردش آنچنان باستخوان نرسيده كه دست بسوى مردم دراز كند، ولى مسكينبدحال تر از اوست و بائس از هر دو بدحال تر است .