ایلدگز

معنی کلمه ایلدگز در لغت نامه دهخدا

ایلدگز. [ دُ گ ُ] ( اِخ ) اتابک اعظم شمس الدین ( جلوس 531، فوت 568 هَ. ق. ) وی مؤسس سلسله اتابکان آذربایجان است. در آغاز غلامی بود از آن سلطان مسعود سلجوقی و در دستگاه او تربیت و ترقی یافت تا به رتبه امارت رسید. حکومت آذربایجان یافت و پس از جلوس ارسلان شاه به حلوان آمده و بعدها بسلطنت رسید. سپس پسر خود نصرةالدین جهان پهلوان را به جای خود فرستاد و تا 568 هَ. ق. که درگذشت ری و اصفهان را گرفت و گرجیان را در 557 هَ. ق.شکست داد و وضع دولت سلجوقی را سر و صورتی بخشید:
گر ایلد گز ایران را تسلیم بسلطان کرد
آن روز که بیرون رفت از کار جهانداری.خاقانی.اتابک ایلدگز شاه جهانگیر
که زد بر هفت کشور چارتکبیر.نظامی.رجوع به فرهنگ فارسی معین و دایرةالمعارف فارسی و تاریخ گزیده ص 466 و 467 و472 شود.

معنی کلمه ایلدگز در فرهنگ فارسی

اتابک اعظم شمس الدین
( جل. ۵۳۱ ه. ق . / ۱۱۳۶ . م . - ف. ۵۶۸- ه.ق . / ۱۱۷۲ م . ) شمس الدین از غلامان ترک قبچاقی سلطان مسعود پادشاه سلجوقی بود و در دربار آن پادشاه چندان ترقی کرد که با خواهر زن سلطان در حکومت آذر بایجان شریک گردید . پسرش محمد علاوه بر آذر بایجان زمامدار حقیقی ممالک سلاجقه عراق شد و قزل ارسلان برادر محمد که در آذربایجان از برادر نیابت می کرد جای او را گرفت و لقب امیر الامرا یافت ولی چون بادعای حق سلطنت برخاست کشته شد .

جملاتی از کاربرد کلمه ایلدگز

گر ایلدگز ایران را تسلیم به سلطان کرد آن روز که بیرون رفت از کار جهان‌داری