ایلخی

معنی کلمه ایلخی در لغت نامه دهخدا

ایلخی. ( ترکی ، اِ ) رمه و گله اسبان. ( غیاث ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). چارپایانی که آنها را در صحرا برای چرا رها کنند. رمه اسب. ( فرهنگ فارسی معین ). فسیله. سیله. یلخی.دسته اسبان آزاد در مراتع. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه ایلخی در فرهنگ معین

[ تر. ] (اِمر. ) رمة اسب .

معنی کلمه ایلخی در فرهنگ عمید

۱. چهارپایانی که آن ها را برای چریدن در صحرا رها کرده باشند.
۲. رمۀ اسب.

معنی کلمه ایلخی در فرهنگ فارسی

چهارپایانی که برای چریدن درصحرارهاشده باشند، رمه اسب
( اسم ) چارپایانی که آنها را در صحرا برای چرا رها کنند رم. اسب .

معنی کلمه ایلخی در ویکی واژه

رمة اسب.

جملاتی از کاربرد کلمه ایلخی

در سواحل و جنگل‌های پراکنده و دشت‌های اطراف این سد منطقه گردشگری سد علویان قرار دارد که با چشم‌اندازی بی بدیل، زیبا و فرح بخش، فضایی بسیار دلنشین برای گردشگران فراهم کرده و از جاذبه‌های توریستی منطقه جنوب آذربایجان شرقی است. پادگان ایلخی که از بزرگ‌ترین مرکزهای پرورش اسب کشور بوده و دارای پیست اسب سواری است در حاشیه جاده دسترسی به این سد قرار دارد.
ایلخچی مرکب از واژهٔ ایلخی و پسوند چی می‌باشد. ایلخی. (ترکی، اِ) رمه و گلهٔ اسبان. (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). چارپایانی که آن‌ها را در صحرا برای چرا رها کنند. رمهٔ اسب. (فرهنگ فارسی معین). فسیله. سیله. یلخی. دستهٔ اسبان آزاد در مراتع. (یادداشت بخط مؤلف). و چی در ترکی پسوند نسبت شغلی است و دارنده و متصدی معنی می‌دهد. در نتیجه ایلخچی یعنی جایی که شغل مردم آن نگهداری و پرورش اسب باشد. البته اینکار در گذشته صورت می‌گرفته و تعداد افرادی که اکنون به پرورش و نگهداری اسب مبادرت می‌ورزند کم بوده ولی در سال‌های اخیر با گذشت سده‌ها پرورش اسب در این شهر دوباره رونق یافته‌است.