ایل و طایفه

معنی کلمه ایل و طایفه در لغت نامه دهخدا

ایل و طایفه. [ ل ُ ی ِ ف َ / ف ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بستگان و کسان.

معنی کلمه ایل و طایفه در فرهنگ فارسی

بستگان و کسان

جملاتی از کاربرد کلمه ایل و طایفه

کوسه‌لَر نام طایفه‌ای بزرگ از ایل شاهسون بغدادی است که توسط شاه عباس در ائتلاف اتحادیهٔ ایل‌های تشکیل دهندهٔ سپاهیان شاهسون قرار گرفت و پس از بازگشت آنان به عراق نادرشاه قریب به اتفاق آن‌ها را از منطقهٔ کرکوک و موصل به خراسان و افغانستان کوچاند. این ایل پس از استقرار در ایران دوران صفوی و زند و افشار و قاجار در جغرافیای ایران جابه‌جا شده و در حوالی آذربایجان، قزوین، شیراز، اصفهان و تهران که پایتخت بوده‌اند، اسکان یافته‌اند. پیش از آخرین اسکان که در منطقه‌ای بین ساوه، همدان و قزوین بوده، دارای تاریخچه مشخص بوده و متعاقب آن در دوران پهلوی اول مانند سایر عشایر کوچ‌رو تخته‌قاپو شده و اسکان یافته‌است. اسکان عشایر این ایل و طایفه‌ها و تیره‌های وابسته را به شهرهای اطراف کوچانده اند.
۴. کارگران فصلی: این گروه چون مهارت و تخصص خاصی نداشتند با شروع کارهای ساختمانی در شهر یاسوج و هنگام کشیدن جادﮤ دهات یا روستاها یا هنگام فعالیت کارخاﻧﮥ قند یاسوج برای مدت معینی به شهر یاسوج می‌آمدند. فعالیت آنها از ۵ تا ۶ ماه بیشتر نمی‌شد. این کارگران متشکل از چند خانواده بودند و حقوق ماهانه هریک از آنها ۱۵۰۰ ریال بود. بقیه کارگران از مناطق زنجان و چهارمحال‌ و بختیاری آمده بودند. تعدادی از این جامعه کارگری به هیچ ایل و طایفه‌ای وابسته نبودند و زمینه کار آن‌قدر نبود که در صورت سرپیچی از مقررات، در جای دیگری کاری به دست آورند؛ ازاین‌رو هسته اول ناهنجاری در جامعه کوچک شهر یاسوج شکل گرفت.
خاستگاه ترک‌ها آسیای میانه است و ترک‌های ایران عمدتاً از دوره سامانیان، غزنویان و سلجوقیان وارد ایران شده‌اند. ورود ترک‌ها به استان کرمان در دوره‌های سلجوقیه، صفویه، افشاریه و قاجاریه بوده است و چندین ایل و طایفه بزرگ از آناتولی، آذربایجان، خراسان و فارس به این استان مهاجرت کرده‌اند. افشارهای کرمان در بین ترک‌های کرمان اکثریت هستند و بچاقچی‌ها نیز جمعیت قابل توجهی دارند، قرائی‌ها، خوارزمی‌ها، قتلوها و چند طایفه دیگر هم در استان کرمان زندگی می‌کنند. محل زندگی اکثر ترک‌ها، جنوب غربی استان کرمان است.
اهالی پیرانشهر که به زبان کُردی تکلم و به زبان فارسی مکاتبه و به زبان عربی دعا و نماز می‌خوانند؛ مشتمل بر چندین ایل و طایفه با منشأهای مختلف می‌باشند که بخش اعظم آنها طوایف آریایی‌تبار و بومی غرب ایران هستند.
در دوره قاجار (۱۲۱۰–۱۳۴۴)، ایل جاف از لحاظ سازمان ایلی، قشربندی پیشرفته‌ای داشت و بیگزادگان در رأس تشکیلات ایل، از لحاظ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بودند. (سلطانی، ج ۲، بخش ۱، ص ۳۰۶). ترتیب دیوانی حکمرانان و بیگ زادگان به شیوه‌ای بود که عیناً مناصب دربار شاهان را در میزانی محدودتر تداعی می‌کرد. بیگ زادگان بالاترین مرجع قضایی و نظامی در ایل و طایفه محسوب می‌شدند (همان، ج ۲، بخش ۱، ص ۳۰۷). کدخدایان و کلانترها و ریش سفیدان تیره‌ها، اگرچه دارای قدرت اجرایی نبودند، در حوزه‌ای محدودتر آنچه را که در دستگاه خوانین و بیگ زادگان مهیا بود، برای خود فراهم می‌کردند. ازدواج در میان حکمرانان درون گروهی بود اما گاه، به اقتضای مسائل سیاسی، با طوایف و تیره‌ها وصلت صورت می‌گرفت.
بنیچه عبارت بود از ارزیابی و برآورد مالیاتی دسته جمعی مؤدیان مالیاتی در ایلات و طوایف که براساس ابواب جمعی هر ایل و طایفه و ساکنان یک ده و پس از یک کاسه کردن مالیات، آن را به صاحب بنیچه (کسی که مجاز به وصول مالیات بنیچه بود) می‌پرداختند.