ایفت

معنی کلمه ایفت در لغت نامه دهخدا

( آیفت ) آیفت. [ ی َ ] ( اِ ) حاجت که خواهند :
ناسزا را مکن آیفت که آبت بشود
بسزاوار کن آیفت که ارجت دارد.دقیقی.ز یزدان خواستن آنجمله آیفت
که تا نرسد مر او را هیچ آکفت.زراتشت بهرام.ز حق آیفت میخواهد بزاری
کند شکر ره پرهیزکاری.زراتشت بهرام.- آیفت کردن ، آیفت بردن ، آیفت خواستن ؛ تمنی کردن. خواهش و درخواست کردن چیزی را. حاجت خواستن. عرض حاجت. درخواستن. سؤال چیزی.

معنی کلمه ایفت در فرهنگ معین

( آیفت ) (یَ ) ( اِ. ) حاجت ، نیاز.

معنی کلمه ایفت در فرهنگ عمید

( آیفت ) ۱. حاجت، نیاز، خواهش، درخواست: ناسزا را مکن آیفت که آبت بشود / به سزاوار کن آیفت که ارجت دارد (دقیقی: ۹۷ ).
۲. بهره، سود.

معنی کلمه ایفت در فرهنگ فارسی

( آیفت ) ( اسم ) حاجت نیاز.

جملاتی از کاربرد کلمه ایفت

چون روز گام ایفت ز رای تو آفتاب بنهاد شام کاسهٔ در یوزه بر زمین