معنی کلمه ایغاف در لغت نامه دهخدا ایغاف. ( ع مص ) ( از «وغ ف » ) دویدن و شتاب رفتن و سخت رفتن چنانکه بی تاب گردد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). نیک دویدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || سست بینایی گردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || آنقدر خوردن که بسنده باشد. || زبان بیرون انداختن سگ از تشنگی. ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || زدن خطمی را تالعاب بیرون آورد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || حرکت کردن زن زیر مرد وقت جماع. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).