ایران شناس
معنی کلمه ایران شناس در فرهنگ عمید
معنی کلمه ایران شناس در فرهنگ فارسی
دانشمندی غیر ایرانی که در باب ایران و ایرانیان تحقیق و تتبع کند .
جملاتی از کاربرد کلمه ایران شناس
مِیسَری بنا بر آنچه خود در دانشنامه آوردهاست، حدود سال ۳۲۴ ه.ق زاده شدهاست. ژیلبر لازار ایران شناس مشهور فرانسوی در کتاب " دو رساله پزشکی از قرن چهارم به زبان فارسی" حکیم مِیسَری را به مردم اروپا معرفی کردهاست. این کتاب به زبان فارسی ترجمه شدهاست.
نام بلاش در زبان پارتی وَلَگَش (𐭅𐭋𐭂𐭔) است که در زبان پهلوی به وَرداخش (یا وَلاخش) تغییر یافت و در زبان فارسی نو تبدیل به بلاش شد. ریشه این نام نامشخص است. اما طبق باور فردیناند یوستی، ایران شناس مشهور آلمانی، نام پارتی وَلَگَش ترکیبی از دو واژه «قدرت» (وارَدا) و «خوش چهره» (گَش یا گِش) است.
دهها دانشمند و ایرانشناس از سراسر جهان من جمله دکتر رمپیس ایران شناس آلمانی، پروفسور جرج کامرون باستانشناس آمریکایی، پروفسور مینورسکی مستشرق انگلیسی، پروفسور برتلس رئیس هیئت دانشمندان شوروی، پروفسور هانری ماسه و پروفسور لویی ماسینیون از فرانسه، پروفسور محمد شفیع از پاکستان، پروفسور احمد آتش بیک از ترکیه، دکتر صلیبا از سوریه، دکتر ناجی الاصیل از عراق و دکتر محمدباقر از پنجاب در این مراسم شرکت کرده بودند.