ای وای. [ اَ / اِ ] ( صوت ) دریغا. حسرتا : بر مهر چرخ و شیوه او اعتماد نیست ای وای بر کسی که شد ایمن ز مکروی.حافظ.
معنی کلمه ای وای در فرهنگ فارسی
برای اظهار درد و افسوس و بیم و ترس و تقاضای کمک بکار رود .
جملاتی از کاربرد کلمه ای وای
فریاد از آن دیده که بی دوست نگرید ای وای بر آن دل که غم یار ندارد
آغاز گفوگو به بتان کردهام ز شوق ای وای اگر ز من طلب مدّعا کنند
در پرده نهانی و من از عشق تو سوزان ای وای از آن لحظه که از پرده برآئی
وَوُضِعَ الْکِتَابُ فَتَرَی الْمُجْرِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا فِیهِ وَیَقُولُونَ یَا وَیْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْکِتَابِ لَا یُغَادِرُ صَغِیرَةً وَلَا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا یَظْلِمُ رَبُّکَ أَحَدًا ﴿۴۹﴾و کارنامه [عمل شما در میان] نهاده میشود آنگاه بزهکاران را از آنچه در آن است بیمناک میبینی و میگویند ای وای بر ما این چه نامهای است که هیچ [کار] کوچک و بزرگی را فرونگذاشته جز اینکه همه را به حساب آورده است و آنچه را انجام دادهاند حاضر یابند و پروردگار تو به هیچکس ستم روا نمیدارد.
مردند از جفایت ای وای گر نه بخشی بر زخم سینهریشان بر درد خستهجانان
گر نسازد لب جانبخشِ توام مرهم دل دلم ای وای بدل وا دلم ای وای دلم
فریاد نفس سوختگان عجز نگاهیست ای وای که دور از تو به یک نالهرس افتم
چون زخم تازه دوخته ز خون لبالبم ای وای اگر به شکوهٔ او آشنا لبم
مفخر تبریزیان شمس حق ای وای من گر تو مرا سوی خویش یک دم کمتر کشی
پست ازو آن همت والای من وای من ، ای وای من ، ای وای من
عالم ز خون مرده انگور شد خراب ای وای اگر چکیده دل در سبو کنند