ای عجبی

معنی کلمه ای عجبی در لغت نامه دهخدا

ای عجبی. [ اَ / اِ ع َ ج َ ] ( صوت مرکب ) ای عجب. ترکیبی است برای بیان تعجب و شگفتی :
خون انگور فراز آر یا خون مویز
که مویز ای عجبی هست به انگور قریب.منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 6 ).رزبان گفت چه رایست و چه تدبیر همی
...........................................................
بمرند این بچگان گرسنه برخیر همی
بیم آن است که دیوانه شوندای عجبی.منوچهری.اگر همیشه بشادیش خواهم ای عجبی
چرا همیشه به تیمار خواهدم هموار.عنصری.

معنی کلمه ای عجبی در فرهنگ فارسی

برای اظهار تعجب و شگفتی بکار رود ای شگفتا بکار رود ای شگفتا . ای شگفت .

جملاتی از کاربرد کلمه ای عجبی

این زبیب ای عجبی مردهٔ انگور بود چون ورا تر کنی زنده شود اینت غریب
چنانش کرد که بیننده گوید ای عجبی مگر به زلزله گشت آن حصار زیر و زبر
در سرآوردش آخر ای عجبی پویه اشهب و تگ ادهم
وان شاخهٔ بید ای عجبی سخت کریم است کافشاند چون دست ملک درهم و دینار
بماه مانی آنگه که تو سوار شوی چگونه ای عجبی ماه را سوار که کرد
هیچ دانی چه گویم ای عجبی راست گویی که نیستم هشیار
چو آب و آتش گیتی نماند ای عجبی بماند خواهد این یادگار از آتش و آب
با دل خویش گوید ای عجبی نیست کس راز مردمان ادبی
همه جهان به ‌زمانی بدل شد ای عجبی ا‌که کس ندید و ندیدست این چنین مولاه
گشتند با نشاط همه دوستان گل بس نادر آمد ای عجبی داستان گل