ای شگفت. [ اَ / اِ ش ِ گ ِ ] ( صوت مرکب ) ای شگفتا. برای اظهار تعجب بکار رود : آب گلفهشنگ گشته ست از فسردن ای شگفت همچنان چون شوشه ٔسیمین نگون آویخته.فرالاوی.ای شگفت آنکه همی کینه خوارزم کشید تا که حاصل شودش نام و برآید از ننگ.فرخی.
معنی کلمه ای شگفت در فرهنگ فارسی
برای اظهار تعجب بکار رود .
جملاتی از کاربرد کلمه ای شگفت
معجز نظم دیده ام تا تو قافیه کرده ای شگفت انا ای
بر گریه تو خنده همی آید ای شگفت کان نیست آب دیده تو هست دام نان
گرچه دوتاست گردون از خلقت ای شگفت او را نیایش از دل یکتا کند همی
ببوسید رستمش تخت ای شگفت نیا را یکی نو ستایش گرفت
با روزگار قمر همی بازم ای شگفت نایدش شرم هیچ که چندین کند دغا
خلق آن یاسا چو برخواندند گفتند ای شگفت حاکمی آمد که کار ملک ازو گیرد قرار
پیش از ورود اسپانیاییها به آمریکای جنوبی، استانی که اکنون سانتا فه نام دارد زیستگاه بومیان (ساناویرونس و خوریستونوکوتس) بود. این استان به گونه ای شگفتآور، محل زندگی صدهزار نفر از گویشوران گونه ای محلی زبان کچوا (زبان اینکاها) میباشد.
صد جگر بریان کند روزی ز حسنش ای شگفت هر که چندان مشک دارد با جگر او را چکار
تا زاده ام ای شگفت محبوسم تا مرگ مگر که وقف زندانم
من آن خوارم اندر جهان ای شگفت که نیکو نگه داردم پاسبان
خداوند خرمن ز بخل ای شگفت مگر خوشه از خوشه چین وا گرفت؟!