اکمل الدین

معنی کلمه اکمل الدین در لغت نامه دهخدا

اکمل الدین. [ اَ م َ لُدْ دی ] ( اِخ ) طبیب حاذق معاصر و معالج و مرید مولانا جلال الدین رومی که در مرض مرگ معالجه مولانا را بعهده داشته و مسلماً تا سال 672 هَ. ق. زنده بوده است. ( از فیه مافیه ص 34 ).
اکمل الدین. [ اَ م َ لُدْ دی ] ( اِخ ) ابن یوسف کریمی دمشقی متولد 1012 هَ. ق. و متوفای 1081 هَ. ق. شاعر و استاد موسیقی بود و آهنگهایی ساخت. او مردی فاضل بود و به زبان فارسی و ترکی آشنایی داشت شرحی بر دیوان ابن الفارض نگاشت. اکمل الدین در اواخر عمر به ماخولیا دچار شد. ( از اعلام زرکلی ).
اکمل الدین. [ اَ م َلُدْ دی ] ( اِخ ) لقب محمدبن محمود بابرتی مصری حنفی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به محمدبن محمود.... شود.

معنی کلمه اکمل الدین در فرهنگ فارسی

لقب محمد بن محمود بابرتی مصری حنفی .

جملاتی از کاربرد کلمه اکمل الدین

عضویت سوریه در نشست سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی در مکه به حالت تعلیق در آمد. اکمل الدین احسان اوغلو دبیر کل سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی در این نشست گفت "سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی برای رژیم‌هایی که مردم خود را می‌کشند جایی ندارد." در بیانیه‌ای که در پایان اجلاس منتشر شد آمده "مسلمانان دیگر نمی‌توانند حکومتی را بپذیرند که مردم خود را قتل عام می‌کند." بی‌بی‌سی فارسی.