معنی کلمه اکمام در لغت نامه دهخدا
اکمام. [ اِ ] ( ع مص ) آستین ساختن برای پیراهن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). جامه را آستین کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || غلاف غوره و شکوفه برآوردن درخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).