اکراد

معنی کلمه اکراد در لغت نامه دهخدا

اکراد. [ اَ ] ( ع اِ )ج ِ کُرد که قومی است از عجم ، اکثر ایشان صحرانشین باشند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ج ِ کرد. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) : امیرشمس المعالی دو هزار مرد از انجاد اکراد به مدافعت او پیش باز فرستاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 183 ). و رجوع به کرد شود.

معنی کلمه اکراد در فرهنگ فارسی

جمع کرد (کردی ).

جملاتی از کاربرد کلمه اکراد

برخی جغرافی‌دانان و مورخان دوران اسلامی، گروه‌های صحرانشین و نیمه‌صحرانشین ایرانی را نیز به عنوان کلی اکراد ذکر می‌کرده‌اند و منظور آن‌ها لزوماً مردمان کردنژاد نبوده بلکه همه چادرنشینان و گله‌داران ایرانی غیر عرب و غیر ترک را به همین نام می‌خواندند.
ابن حوقل می‌نویسد: در این جبال هفت طایفه هستند و آنان از نژاد و قبیله اکراد به‌شمار می‌آیند. ابن خلکان به‌طور غیرمستقیم به کرد بودن ایشان اشاره دارد و می‌گوید:معزالدوله در جنگ با اکراد در کرمان دست چپ خود را از دست دارد.
" در ذکر امراء کرد ایران آمده‌ است: عمدهٔ اکراد ایرانی سه طبقه‌اند: سیاه منصور، چگنی و زنگنه و حکایت مشهور است در السنه و افواه مذکور که در اصل ایشان سه برادر بوده‌اند که از ولایت لرستان آمده و به روایتی از گوران و اردلان، به عزم ملازمت سلاطین ایران از وطن بیرون آمده‌اند. ایشان ترقیات کلی روا داده، هر سه برادر به مرتبهٔ امارت رسیده و مردمانی که از طرف و جوانب بر سر رعیت آن‌ها جمع شده، ملقب به اسم ایشان گشته‌اند"
نیروهای اکراد حدود ۲۰۰۰ کشته زخمی و اسیر دادند
این طایفه در شجاعت، شهامت و دلاوری از سایر اکراد ایران ممتاز هستند و با سیاه منصور و زنگنه از یک تبارند.
امروزه بیشتر چگنی‌ها به زبان لری سخن می‌گویند. چگنی در عراق نیز یکی از ایلات کرد ساکن در کردستان عراق است.اگر چه در برخی منابع ایل چگنی و ایل زنگنه جدا از اکراد ذکر شده اند
در روستای دانباران مدارس دخترانه و پسرانه در سطوح ابتدائی-راهنمایی دایر می‌باشد و از روستاهای گل آباد، عباس- آباد و قزلجه اکراد جهت تحصیل به این روستا مراجعه می‌کنند که مراجعه کنندگان در سطوح مختلف آموزشی به کسب علم مشغولند.
نادرقلی افشار که هنوز تاجگذاری نکرده بود و شاه تهماسب دوم بر تخت سلطنت بود، پس از آنکه قبایل تاتار و ترکمن‌ را مطیع خود ساخت، برای سران ایلات کرد خراسان جهت پیوستن به خود پیغام فرستاد، اما ایلات کرد وی را حمایت نکرده و پیغام نادر را به تمسخر گرفتند، نادر مجبور شد برای به اطاعت دراوردن اکراد خراسان با نیروهایش به قوچان حمله کند و کردان شمال خراسان شامل ایلات چمشگزک، زعفرانلو، کیوانلو و رشوانلو را سرکوب کرد و به اطاعت خود درآورد.
این روستا از نظر نحوه قرارگیری فضایی از چهار جهت اصلی (شمال، شرق، غرب، جنوب) با روستای داراب، قزلجه اکراد، آغچه کند عباس‌آباد و منکر آباد هم‌مرز می‌باشد.