اکبان

معنی کلمه اکبان در لغت نامه دهخدا

اکبان. [ اِ ] ( ع مص ) بازداشتن زبان خود را از کسی.گویند: اکبن لسانه عنه. ( ازمنتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بازداشتن زبان را. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
- اکبان لسان از کسی ؛بازداشتن زبان را از او. ( یادداشت مؤلف ).

جملاتی از کاربرد کلمه اکبان

ناتان اکبان در بین عالمان بابل نقش بزرگی داشت. جانشین او حنا دوم بود که رب و شموئل مشاوران وی بودند.
حنا اول که در زمان یهودای اول بود در فهرستی از راس جالوتها که در تلمود سدر اولم زتا ذکر شده‌است نام برده نشده‌است. در زمان ناتان اکبان سلسله ساسانیان شکل گرفت. این اتفاق در سدر اولم زتا ذکر شده‌است «در سال ۱۶۶ بعد از نابودی معبد، پارسیان به رومیان پیش تاختند.»
بر اساس سدر اولم زتا، در زمان نهمیا در ۲۴۵ سال بعد از نابودی معبد، پارسیان یهودیان را به شدت تحت فشار قرار دادند. جانشین نهمیا پسر او مر اکبان سوم بود. حمله شاپور دوم به ارمنستان در زمان مر اکبان سوم اتفاق افتاده‌است.