اویت
معنی کلمه اویت در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اویت
سجود او کن اویت ره نماید جمال خویش کل ناگه نماید
هر چه داد امروز فردا باز خواهد بیگمان گر نخواهی رنج تن با چیز اویت کار نیست
همه گنج او زدید مصطفایست درون گنج اویت رهنمایست
دَرِ احمد زن و رَو کن تولّا که تا اویت رساند سوی الّا
ای اخی دست از دعا کردن مدار با اجابت یا رد اویت چه کار
از او شادمانی و ز اویت غمی است و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است
وگرت رهبر باید به سوی سیرت او زی ره و سیرت اویت پسرش راهبر است
از آنکه مهمان باشد ز تو بآزادی نثار آخر از اویت بود برات از نار