اومی
معنی کلمه اومی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اومی در دانشنامه عمومی
این روستا در دهستان پایین ولایت قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳95، جمعیت آن 1000 نفر ( 250خانوار ) بوده است.
جملاتی از کاربرد کلمه اومی
ای نائوماسا در اواسط دهه ۱۵۷۰ به صفوف خاندان توکوگاوا پیوست و به سرعت در رتبهها ارتقا یافت تا در نهایت پس از نبرد سکیگاهارا (1600) استاد یک هلدینگ قابل توجه در استان اومی شد.[۱] عنوان دربار او هیوبو-دایو بود.
ولایت اُواری (استان آیچی غربی امروزی)، پایگاه اصلی اودا نوبوناگا، نیز همین نزدیکی بود. در این زمان، داراییهای خاندان تاکدا به ۱٫۲ میلیون ککو رسیده بود که شامل بخشهایی از ولایت کای، ولایت شینانو، ولایت سوروگا، ولایت اومی، ولایت هیدا، ولایت میکاوا و ولایت کوزوکه میشد. با این حال، پیشروی خاندان تاکدا در همین جا به پایان رسید.
نقلست که شیخ گفت: دو برادر بودند ومادری هر شب یک برادر بخدمت مادر مشغول شدی و یک برادر به خدمت خداوند مشغول بود آن شخص که به خدمت خدا مشغول بود با خدمت خدایش خوش بود برادر را گفت: امشب نیز خدمت خداوند بمن ایثار کن چنان کرد آن شب به خدمت خداوند سر بسجده نهاد در خواب دید که آوازی آمد که برادر ترا بیامرزیدیم وترا بدو بخشیدیم او گفت: آخر من به خدمت خدای مشغول بودم و او به خدمت مادر مرا در کار اومیکنید گفتند زیرا که آنچه تو میکنی ما از آن بینیازیم ولیکن مادرت از آن بینیاز نیست که برادرت خدمت کند.
کئو اون این (به ژاپنی: 興雲院)، اونابه نو کاتا (به ژاپنی: お鍋の方) ; (تولد نامشخص، مرگ ۱۶۱۲) یک زن از اهالی ژاپن در دوره آزوچی–مومویاما از اهالی ولایت اومی بود. وی سوکوشیتسو (همسر غیر اصلی) اودا نوبوناگا بود. شوهر اول وی اوگورا سانهفوسا نام دیگر «اوگورا سانهزومی» بود. وی پس از کشته شدن همسرش اوگورا در نبرد، با نوبوناگا ازدواج کرد.
و گفت: بزرگترین همه چیزها نشستن بر بساط فقر است و ترک گرفتن آفاق به کلی چنانکه او را نه معلومی بود نه جاهی نه مالی نه چیزی گفتند هر کسی که بدین صفت بود اورا هیچ ثواب بود گفت: آنچه مردمان میپوشند او میپوشد و آنچه میخورند اومیخورد و لیکن بسر از ایشان جدا بود.
وگر ازچشم من وگریه اومی پرسی همچنان رودی از این چشمه روان است که بود
گهی از دست اومی خور، گهی از دولبش بر خور گهی از روی او گل چین، گهی از زلف او ریحان
دوازدهمین شوگون یوشیهارو، پس از پدرش، در سال ۱۵۴۶ بعد از یک جدال سیاسی با هوسوکاوا هاروموتو مجبور به بازنشستگی شد. یوشیترو پسر او نیز به مانند پدرش در ابتدا یک شوگون دست نشانده بود. یوشیترو تنها ۱۱ سال داشت که مراسم شوگونی او در خارج از کیوتو در ساکاموتو در ولایت اومی برگزار شد.
دلم ز طره اومی جهد به عارض او چوبلبلی که ز سنبل به ارغوان جهدا
واتانابه یوسوکه در این مورد نوشتهاست، یودو-دونو تنها زنی نبوده که فرزندی از هیدهیوشی به دنیا آوردهاست. هیدهیوشی نام «هیدهکاتسو» را بر روی دو فرزندخواندهاش گذاشتهاست. احتمالاً این عمل غیرمعمول در اثر آن بوده که فرزند پسری از نخستین همسر غیراصلی وی مینامی دونو هنگامی که هیدهیوشی در ولایت اومی ارباب قلعه ناگاهاما بوده متولد شده و نام او هیدهکاتسو بودهاست. هیدهکاتسو در سال ۱۵۷۶ و در سنین کودکی درگذشته است. هیدهیوشی که نمیتوانسته تنها پسرش را که در اثر مرگ از دست داده بود فراموش کند به علت علاقهٔ قلبی به نام هیدهکاتسو، این نام را برای پسر چهارم اودا نوبوناگا، هاشیبا هیدهکاتسو و پسر خواهرش تویوتومی هیدهکاتسو که به فرزندخواندگی وی درآمده بودند، برگزیدهاست.
در شجرهنامهای که در کتاب تاریخی شینچو کوکی برای اودا نوبوناگا ساخته شده، ادعا میشود که وی از نسل اودا جوشو است و اودا جوشو نهمین نسل از تایرا نو چیکازانه ذکر شدهاست. بنابراین روایت پدر چیکازانه تایرا نو سوکهموری نام داشت. سوکهموری پس از شکست خاندان تایرا در نبرد دان نو اورا به همراه برادر کوچکترش هاراکیری کرد. بنا بر روایتها همسر وی که در این زمان باردار بود پس از مرگ وی، پسری بنام تایرا نو چیکازانه/ اودا چیکازانه را در ولایت اومی، بخش تسودا، به دنیا آورده و خود در این ولایت ازدواج مجدد کردهاست و پس از مدتی چیکازانه به نحوی به فرزندخواندگی کاهن یک معبد در ولایت اچیزن در آمده است.
بعد از مرگ پدر به یاری هوسوکاوا هاروموتو به حمایت از شوگون آشیکاگا یوشیترو با خاندان میوشی جنگید اما به علت قدرت زیاد این خاندان هر بار شکست خورد. در سال ۱۵۵۸ و بعد از نبرد کیتا شیراکاوا بین میوشی ناگایوشی و آشیکاگا یوشیترو قرارداد صلح بسته شد و شوگون به کیوتو بازگشت و شوگون موقعیت خود را توانست حفظ کند. در این حال بود که آزای هیساماسا که بر بخش شمالی ولایت اومی مسلط بود، از فرصت استفاده کرده و به خاندان روکاکو حمله کرده و توانست این خاندان را به زیر فرمان خود دربیاورد. آزای هیساماسا برای حفظ رابطه با خاندان روکاکو دختر یکی از ملازمان این خاندان را به ازدواج پسر ارشدش آزای ناگاماسا درآورد که این ازدواج بعدها به طلاق انجامید.
ز بس بار وصادر به اومی کشند دو هفته نرفته است کش می کشند
در ۱۵۷۷ به عنوان پنجمین پسر کینوشیتا ایهسادا در ولایت اومی به دنیا آمد. مادر او دختر سوگیهارا ایهتسوگو بود. در این زمان کینوشیتا تاتسونوسکه (木下辰之助) نامیده میشد. در ۱۵۸۱ در سن ۴ سالگی به فرزندی تویوتومی هیدهیوشی و کیتا نو ماندوکورو درآمد و بسیار مورد علاقه و توجهٔ این زوج بود و نام هاشیبا هیدهتوشی (羽柴秀俊) بر او گذاشته شد و گمان میرفت در آینده جانشین تویوتومی هیدهیوشی شود. در سال ۱۵۸۹ قلعه کامهیاما در ولایت تانبا که بخشی از املاک تویوتومی هیدهتسوگو بود، به او اهدا شد. در ۱۵۹۱ نام خانوادگیاش به «تویوتومی» تغییر یافت و تویوتومی هیدهتوشی نامیده شد.
عجب که برق فنا گرد من تواند یافت چنین که جلوه اومی برد مرا از خویش
هاشیبا هیدهکاتسو (به ژاپنی: 羽柴 秀勝 はしば ひでかつ) نام دوران کودکی ایشی ماتسومارو (به ژاپنی: 石松丸) (تولد نامشخص بنابر فرضیه ۱۵۷۰–۱۵۷۴ –مرگ ۴ نوامبر ۱۵۷۶) بنا بر روایات اولین فرزند تویوتومی هیدهیوشی که در دوره آزوچی-مومویاما زندگی میکرد. بنا بر فرضیهها مادر او مینامی دونو بوده و هنگامی که هیدهیوشی در ولایت اومی ارباب قلعه ناگاهاما بود با او آشنا شدهاست. ایشی ماتسومارو در سنین کودکی درگذشت پس از آن مینامی دونو یک دختر نیز به دنیا آورد که او نیز اندکی بعد از تولد درگذشت.
در سال ۶۷۱ تنمو احساس خطر کرد و داوطلبانه از سمت ولیعهد استعفا داد تا راهب شود. او رسماً به دلایل انزوا به کوههای یوشینو، ولایت یاماتو (اکنون یوشینو، نارا) نقل مکان کرد. او پسران و یکی از همسران خود، امپراتریس جیتو، دختر امپراتور تنجی را با خود برد. با این حال، او همه همسران دیگر خود را در پایتخت، اومیکئو در ولایت اومی (امروز در اتسو، شیگا باقی گذاشت.