اولوالابصار
معنی کلمه اولوالابصار در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اولوالابصار
مقتدای خاکیان شاهی که خاک پای او دست قدرت سرمه چشم اولوالابصار کرد
مگو جان نفحه بادیست فکر عین ذاتش کن که بینی صورت و چشم اولوالابصار حیرانش
گوییا از معجز عیسی مریم یافته است این بصارت گرچه از حق هر اولوالابصار راست
آن شهی کز شش جهت سوی حریم درگهش عینک چشم است اولوالابصار را قبله نما
صحبت روشن ضمیران توتیای بینش است می شود از قرب شبنم از اولوالابصار گل
نشانی از کف پایش به هر منزل که شد پیدا از آن جا سرمه چشم اولوالابصار میآید
سوختند او را و از خاکسترش بر روی آب هم انا الله آشکارا بر اولوالابصار شد
نیست بر کوتاه بینان وضع دنیا ناگوار باشد این خواب پریشان بر اولوالابصار تلخ
بر در عمر تو تا دست قضا مسمار زد زندگانی خاک در چشم اولوالابصار زد
گلبن گلزار دین یعقوب سلطان کز شرف خاک پای اوست در چشم اولوالابصار مشک