اولجایتو

معنی کلمه اولجایتو در لغت نامه دهخدا

اولجایتو. [ اُ ] ( اِخ ) معروف به سلطان محمد خدابنده ابن ارغون خان ، متوفی 716 هَ. ق. پادشاه هشتم از هولاکوئیان از سلسله ایلخانیان که دین تشیع را قبول کرد و خود را سلطان محمد خدابنده نام نهاد. مدت سلطنتش از 703 تا 716 هَ. ق. بود. وی برادر و جانشین غازان خان بود. رجوع به دایرة المعارف فارسی شود.
اولجایتو. [ اُ ] ( اِخ ) دومین از سلسله یوئن در چین از 693 تا 706 هَ. ق. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه اولجایتو در فرهنگ فارسی

محمد اولجایتو مشهور به خدا بنده از سلسله ایلخانان ایران ( جل. ۷٠۳ ه. ق . ۱۳٠۴ م . - ف. ۷۱۶ ه. ق ./ ۱۳۱۶ م . ) برادر و جانشسن غازان و نخستین پادشاه مغولی ایران است که با آیین تشیع گروید و نام ایمه را بر سکه نقش کرد . شهر سلطانیه از بنا های اوست و وی پایتخت را از تبریز بدان شهر انتقال داد .
دومین از سلسله یوئن در چین

معنی کلمه اولجایتو در فرهنگ اسم ها

اسم: اولجایتو (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: uljay tu) (فارسی: اولجایتو) (انگلیسی: uljaytu)
معنی: از فرمانروایان سلسله ایلخانان ایران

معنی کلمه اولجایتو در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] غیاث الدین محمد خدابنده، مشهور به اولْجایتو یا اُلجایتو (۶۸۰ - ۷۱۶ق)، از فرمانروایان سلسله ایلخانان ایران که در طول زندگی چند بار مذهب خود را تغییر داد و نخستین کسی بود که در دوران حکومتش به مذهب شیعه در ایران رسمیت داد و به نام امامان شیعه سکه زده و خطبه خواند.
اولجایتو، ابتدا اولجایبوقا ، سپس ماتمودار و سرانجام خربنده نامیده شده است. خربنده، پس از آنکه بر تخت نشست، اولجایتو (مرکب از دو جزء مغولی « اولجای » یعنی نیکبختی و « تو » که نشانه مالکیت و نسبت، یعنی دارای نیکبختی) و سپس سلطان محمد خدابنده خوانده شده است..
او دومین یا سومین پسر ارغون خان و اروک خاتون دانسته شده و در جایی میان مرو و سرخس زاده شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه اولجایتو

به گزارش برخی منابع شیخ اویس ،علیشاه جیلان وزیر اولجایتو و ابوسعید نیز از امیر ترخان نام یاد شده‌است.
عمده زندگی و حیات ادبی مستوفی در دوران سلطنت اولجایتو، ابوسعید و شاهزادگان بعد از آنان بوده است. دوره استیلای مغول مضاف بر انهدام آثار تمدنی و تنزل سطح علم و فرهنگ، یکی از دوره‌های روشن حیات عقلی ایران نیز بود. با وجود این، تألیفات نویسندگان قبل از این دوران هرگز با بعد از آن قابل مقایسه نیست. حمدالله از شُعرا و منشیان مطلع زبان فارسی بود و اغلب با فضلا و عالمان دستگاه رشیدالدّین فضل‌الله آمیزش و مباحثه داشت. پس از قتل رشیدالدّین، او به‌پاس سابقه خدمتگزاری که نسبت به خاندان رشیدی داشت، در حلقه متقربین پسرش غیاث‌الدّین محمد داخل گردید. مستوفی نیز وقایع‌نامه‌ای که یک تاریخ جهانی بود برای غیاث‌الدّین محمد مکتوب ساخت.
رشیدالدّین این کتاب را به درخواست غازان خان نوشت و چون غازان خان درگذشت، آن را به اولجایتو تقدیم کرد. به فرمان اولجایتو این کتاب به نام غازان خان، مبارک غازانی نامیده شد، ولی بخش‌هایی دیگر شامل تاریخ دوران پادشاهی اولجایتو، تاریخ ادوار و اقوام جهان، صورالاقالیم و مسالک‌الممالک در دو جلد نوشته و به بخش پیشین افزوده شدند که این سه جلد روی هم رفته جامع‌التواریخ را تشکیل می‌دهند.
در سال ۷۱۷ هجری، پس از اولجایتو، پسرش سلطان ابوسعید بهادر به فرمانروایی نشست. وی نیز چون پدر، وزارت را به رشیدالدین فضل‌الله و تاج‌الدین علیشاه، و امیرالامرایی را به امیرچوپان سپرد ولی بین سلطان ابوسعید و خواجه‌رشیدالدین فضل‌اللّه اختلافی بروز کرد و رشیدالدین از وزارت استعفا کرد. سپس سلطان ابوسعید وزارت را به تاج‌الدین علیشاه سپرد. با توطئةهٔ تاج‌الدین علیشاه، در سال ۷۱۸ هجری خواجه‌رشیدالدین فضل‌اللّه و پسرش خواجه‌ابراهیم شربتدار، به اتهام کشتن اولجایتو به قتل رسیدند. او از آن پس به تنهایی عهده‌دار وزارت شد.
غازان خان و محمد خدابنده اولجایتو از ایلخانان و برکه خان (۱۲۶۶ – ۱۲۰۸) که اولین رسمی کننده اسلام در خانات امپراتوری مغول بود و پس از آن اوزبیک خان از اردوی زرین، رعایای خود را به پذیرش دین اسلام نیز ترغیب می‌کردند. غازان خان هنگامی که متوجه شد که برخی از راهبان بودایی به دلیل ویران شدن برخی از معابدشان وانمود می‌کنند که به اسلام گرویده‌اند، به همه کسانی که می‌خواستند به تبت بازگردند، اجازه داد تا بتوانند آزادانه از دین خود پیروی کنند و در میان دیگر بوداییان قرار گیرند.
در سال ۷۱۵ ق. /۶۹۴ خ. اختلاف شدیدی میان خواجه رشیدالدین و خواجه علیشاه گیلانی روی داد، به خاطر اینکه خزانهٔ پادشاه از وجوه دیوانی و لشکری خالی مانده و تعیین مقصر آن باعث این درگیری شده بود. اولجایتو برای حل اختلاف هر یک از ممالک ایران و آسیای صغیر را میان دو وزیر تقسیم کرد؛ ولی باز هم اختلاف و دشمنی میان این دو ادامه داشت.
تِجاسبی یا تجاسپی نام خاندانی است که از اوایل سده هشتم تا نیمه دوم سده نهم در رشت حکومت می‌کردند. از جمله رخدادهای مهم در تاریخ این خاندان مقاومت آنها به همراه مردم و سایر حکام گیلان در برابر حمله اولجایتو، ایلخان مغول به گیلان در ۷۰۶ است.
در سال ۷۱۱ هجری سعدالدین ساوجی به اختلاس در اموال دیوانی متهم شد و به دستور اولجایتو به قتل رسید. تاج‌الدین علیشاه و خواجه‌رشیدالدین فضل‌اللّه در قتل او مؤثر بودند ولی با این حال به نظر می‌رسد که در مرگ وی، تاج‌الدین علیشاه بیشتر از خواجه رشید مداخله داشته‌است.
شهر سُلطانیه یکی از شهرهای تاریخی شهرستان سلطانیه استان زنجان ایران است که در ۳۷ کیلومتری شهر زنجان واقع شده است. گنبد سلطانیه و آرامگاه اولجایتو در این شهر قرار دارند. این شهر دارای بناهای تاریخی زیادی است، که همه‌ساله گردش‌گران زیادی را جذب می‌کند. ۱۷ اثر در این شهر ثبت ملّی شده‌اند. گنبد سلطانیه سومین گنبد بزرگ جهان است بطوریکه گنبد کلیسای جامع فلورانس در ایتالیا که خود بزرگترین گنبد جهان است از روی گنبد سلطانیه الهام‌گرفته و الگوبرداری شده است و گنبد سلطانیه اولین گنبد در سبک معماری خاص خود در جهان است.شهر سلطانیه در زمان ناصر الدین شاه قاجار منطقه ای برای اوقات فراغت شاه وجود داشت و به آن چمن می‌گفتند و ناصر الدین شاه بعضی از اوقات فراغت خود را در سلطانیه می‌گذراند.
در نظم و نثر فارسی نامِ حسین بن علی یا مشهورترین کنیه‌اش، «اباعبدالله»، و بعض القابش، مانند مظلوم کربلا، سیدالشهداء، سالار شهیدان، سرور آزادگان و شاه تشنه‌لبان، یا نام‌های همراه یا در تقابل با او مانند کربلا، عاشورا، شمر و یزید سهم چشمگیری دارد. بزرگداشت یا عزاداری برای حسین بن علی تا سال ۳۵۲ ه‍.ق — که مُعِزُّالدُّولهٔ دِیْلَمی فرمانِ اقامهٔ عزا داد — قدغن بود. پس از آن، در دورهٔ آزاداندیشی سامانیان و نیمهٔ دوم سدهٔ چهارم هجری، اوضاع آرام بود. نیمهٔ دوم سدهٔ پنجم و سراسر سدهٔ ششم هجری دوران فشار مذهبی بر مخالفان مذهبی حکومت بود. در سده‌های هفتم و هشتم هجری اشعار مذهبی رواج یافت و در ابتدای سدهٔ هشتم در عصر اولجایتو، سوگواری عاشورا باز برپا شد.