اولئک

معنی کلمه اولئک در لغت نامه دهخدا

اولئک. [ اُ لا ءِ ک َ ] ( ع ضمیر ) ج ِ ذلک. آن گروه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه اولئک در فرهنگ فارسی

( اسم اشاره صغیه جمع ) آن گروه مردان .
جمع ذلک آن گروه

جملاتی از کاربرد کلمه اولئک

و گفت: در کارها که نفس تو موافق باشد با دل دل برگیرد از آن و هر کاری که دروی خلاف نفس است آنجا دل بنه و قدم استوار کن تا ترا به خزانهٔ قبول فرستند اگرچه صورت طاعت ندارد اولئک بیدل الله سیاتهم حسنات.
«ذلِکَ جَزاؤُهُمْ» ای ذلک الاستحقاق لهم و هو ان لا یجعل لهم وزن. و قیل ذلک بمعنی اولئک ای اولئک جزاؤهم، «جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً» یعنی جزاؤهم العذاب بکفرهم و استهزائهم برسل اللَّه و آیاته.