معنی کلمه اوزاعی در لغت نامه دهخدا
اوزاعی. [ اَ ] ( اِخ ) عبدالرحمن فقیه بن عمرو مکنی به ابوعمرو. متوفی به سال 157هَ. ق. کتاب السنن در فقه و کتاب المسائل در فقه از اوست. ( ابن الندیم ). وی از مشاهیر فقها و زهاد عهد بنی امیه و امام شامیهاست. در بعلبک بدنیا آمد و در بیروت وفات یافت. در فقه صاحب فتوی و رأی بود. نسبت او به قبیله ای موسوم به اوزاع و به قولی به محله ای از دمشق است که اوزاع نام داشته است. ( دایرةالمعارف فارسی ).
اوزاعی. [ اَ ] ( اِخ ) رجوع به ابوالمصبح الاوزاعی... شود.