اوریب

معنی کلمه اوریب در لغت نامه دهخدا

اوریب. [ اُ ] ( ص ) اریب. محرف. ( هفت قلزم ) ( برهان ). هر چیز منحرف و معوج را گویند. مقابل مستقیم. ( از ناظم الاطباء ). قیقاج. ( برهان ). وریب. ( آنندراج ).
- خط اوریب ؛ خط منحرف. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه اوریب در فرهنگ فارسی

اریب . محرف . هر چیز منحرف و معوج را گویند .

جملاتی از کاربرد کلمه اوریب

وقتی تخمین یک کمیت در یک آزمایش بر اساس تعداد تکرار یک کمیت اندازه‌گیری شده مد نظر باشد، ابن کمیت دچار بایاس (سوگیری یا اوریب شدگی) می‌شود.
بعد از رسوایی فرا سیاسی سال ۲۰۰۶ در کلمبیا که سیاستمداران نزدیک به پرزیدنت آلوارو اوریب، از جمله پسر عموی او و یکی از بنیانگذاران حزب دموکرات کلمبیا را نیز دربر گرفت، سه تن از فعالان حزب دمکراتیک کلمبیا ترور شدند
گیاهانی علفی،درختچه ای و درختی، ساقه گوشتی ، برگ ها غالبا اوریب و نامتقارن (انتهای پنهک به هم نمیرسند)،گل آذین گرزن،گل های نر 4 گلپوش به صورت 2+2 (متقابل به هم) و در برخی موارد 5+5، تعداد پرچم ها 4 تا متعدد،گل های ماده 5 گلپوش با 3 یا 2 برچه به هم پیوسته، میوه سته میباشد.