اوداد

معنی کلمه اوداد در لغت نامه دهخدا

اوداد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَدّ یا وِدّ یا وُدّ. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به ود شود.

جملاتی از کاربرد کلمه اوداد

گرفت از هوا دست و تیغش بهم به سر پنجه بازوی اوداد خم
(اخـوت ) نـيـز يـك مـعـنـايـى اسـت كه هم مى تواند طبيعى باشد و هم اعتبارى . و اخوتطبيعى در شرايع و قوانين هيچ اثرى ندارد، و قوانين به صرف اينكه دو انسان داراى يكپـدر و يـا يـك مـادر و يـا يـك پـدر و مادر باشند ارتباطى بين اين دو از نظر قانون نمىبـيـنـد، ولى اخـوت اعـتـبارى در اسلام آثارى اعتبارى دارد. و اخوت در اسلام عبارت است ازنـسـبـتـى كـه بـيـن دو نـفـر بـرقـرار اسـت ، و در نـكـاح و ارث آثـارى دارد،حـال چـه ايـنـكـه اخـوت طـبـيـعـى باشد و چه رضاعى كه البته اخوت رضاعى آثارى درمـسـاءله ازدواج دارد ولى در ارث نـدارد - و چه اخوت دينى كه آثارى اجتماعى دارد، و درنـكـاح و ارث اثـر نـدارد. و بـه زودى كـلامى از امام صادق (عليه السلام ) در باره حقوقاخـوت ديـنـى خـواهـد آمـد كه فرموده : مؤ من برادر مؤ من و چشم او و راهنماى او است ، به اوخـيـانـت نمى كند، و ستم بر او روا نمى دارد و او را فريب نمى دهد، و اگر وعده اى به اوداد خلف وعده نمى كند.
وگر داد ودهد یک همدمم داد نداد اوداد لیکن هم دمم داد
چودیدم او بپرسیدم ز حق باز مرا اوداد آنگه زود آواز
نبی این باده خورد و گفت اوداد زسر بگذشتم و از پای آزاد
مرا پیغام اوداد از عنایت رسانید اندرین عین عیانت
گر آن زر که اوداد بر هم نهندی مگر آیدی چرخ را نردبانی