اوبهی

معنی کلمه اوبهی در لغت نامه دهخدا

اوبهی. [ اَ ب َ] ( ص نسبی ) منسوب است به اوبه. رجوع به اوبه شود.

معنی کلمه اوبهی در فرهنگ فارسی

منسوب است به اوبه

جملاتی از کاربرد کلمه اوبهی

از طرفی اوبهی را از دانشوران، سرایندگان، خوشنویسان و خوانندگان سرشناس سده دهم در دستگاه امیر علیشیر نوایی، وزیر دانشمند سلطان حسین بایقرا ذکر کرده‌اند.
به نظر علی اشرف صادقی هیچ‌کدام از این دو نظر درست نیست. زیرا کتاب تحفه الاحباب با فرهنگ مدرسه سپهسالار که بر روی آن به غلط، «فرهنگ قطران» نوشته‌اند، همانندی تقریباً تام دارد. بررسی و همسنجی این دو فرهنگ نشان می‌دهد که هر دوی آنها از روی یک فرهنگ قدیم تر که احتمالاً در هند نوشته شده، رونویس شده‌اند. این دو فرهنگ در عین همانندی تقریباً تام، دارای برخی نایکسانی‌ها نیز هستند که ظاهراً به تصرف مؤلفان آنها در نسخه مادر آنها برمی گردد؛ بنابراین باید نتیجه گرفت که اوبهی یک فرهنگ قدیم‌تر را که نسخهٔ آن اکنون در دست نیست، به دست آورده بوده و با افزودن پیشگفتار و پسگفتار و احتمالاً دستکاریِ جزئی، آن را به نام خود کرده و به وزیر خراسان تقدیم داشته‌است.
حافظ سلطان علی اوبهی از دانشمندان و حافظان و خوشنویسان و سادات اواخر سدهٔ نهم هجری بود. همچنین او از مریدان خواجه عبیدالله احرار به‌شمار می رفت و در خانقاه وی در بخارا در سن ۱۰۹ سالگی در گذشت. اوبهی منسوب به «اوبه » از اعمال هرات است. از این رو او را سلطان علی اوبهی هروی نیز نامیده‌اند.