اوباد

معنی کلمه اوباد در لغت نامه دهخدا

اوباد. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ وَبَد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به وبد شود.

معنی کلمه اوباد در فرهنگ فارسی

جمع وبد

جملاتی از کاربرد کلمه اوباد

در سال ۲۰۱۰، یمن تیم شطرنج این کشور و اعضای هیئت حاکمه را پس از اینکه بازیکنانش در تورنمنت در بلاروس به مصاف اسرائیل رفتند، اخراج کرد. وزیر ورزش یمن، حمود محمد اوباد، پس از نادیده گرفتن بازیکنان از دستورالعمل‌های بیرون کشیدن در صورت تساوی مقابل اسرائیل، دستور اخراج را صادر کرد. اوباد گفت که «این یک اقدام فردی مغایر با سیاست یمن بود که از هرگونه عادی سازی با اسرائیل امتناع می‌ورزد».