اهل صفه

معنی کلمه اهل صفه در لغت نامه دهخدا

اهل صفه. [ اَ ل ِ ص ُف ْ ف َ ] ( اِخ ) اصحاب صفه. ( انجمن آرا ). رجوع به اصحاب صفه شود.

معنی کلمه اهل صفه در فرهنگ فارسی

اصحاب صفه

معنی کلمه اهل صفه در دانشنامه آزاد فارسی

اَهلِ صُفّه
(یا: اصحاب صُفَّه) شماری از یاران پیامبر اکرم(ص) و مهاجران غریب و پارسایان و فقیران که در صفه (سکوی)مسجد رسول اکرم (ص)، در قبا نزدیک مدینه، مسکن داشتند. شمار اینان، که همه در فقر با هم مشترک بودند، متفاوت بود، و به حسب ایّام، رو به کاستی و فزونی می نهاد؛ امّا میانگین شمار اینان را ۷۰ نفر دانسته اند. هر یک از اصحاب صفه، در عین فقر، دیگری را، در صرف غذا یا پوشیدن لباسی که تهیّه می شد، بر خود مقدّم می داشت. این اوصاف، و نیز عبادات و تلاوت های دائمی اینان، باعث شد تا گروهی اصحاب صفه را نخستین صوفیانِ جهان اسلام بدانند، و حتّی گاه به غلط اشتقاق لفظ صوفی را از همین کلمۀ صُفَّه به حساب آورند.

جملاتی از کاربرد کلمه اهل صفه

به صد هزار نبی و به بیست و چار هزار بسی و اند هزار اهل صفه و اهل صفا
اما آنها که وی را به وی شناسد همیشه رضای او طلبند. شهود وی خواهد. و این کس در معرفت راسخ قدم باشد. اهل صفه چنین باشند.
و بدانک پدر شیخ ما را قدس اللّه روحه العزیز بوالخیر خواندندی و در میهنه بابو بوالخیر گفتندی. و او عطار بوده است و مردی با ورع و دیانت، و از شریعت و طریقت بآگاهی، و پیوسته نشست او با اهل صفه و اصحاب طریقت بوده است