اهل شهود

معنی کلمه اهل شهود در لغت نامه دهخدا

اهل شهود. [ اَ ل ِ ش ُ ]( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل کشف. مقابل اهل عیان.

معنی کلمه اهل شهود در فرهنگ فارسی

اهل کشف . مقابل اهل عیان

جملاتی از کاربرد کلمه اهل شهود

حق نیست عیان ز دیده اهل شهود پیدا شو و بین که هر چه پیداست خداست
جهان نیز در چشم اهل شهود سرابی است کش بود نه جز نمود
آن بزرگ آینه کز آن ببر اهل شهود طلعت شاهد غیبی شده مشهود دل است
صورت او که نزد اهل شهود عین معنی است در مقام عیان
نیست حاجت مرا بظن و قیاس ما ز اهل شهود و ایقانیم
من و تو چون که یکی بود پیش اهل شهود نهان ز من چه شوی چون که من تو ام تو منی
گر غیر روی یار ببینند در وجود اهل شهود در خور جرم و خیانتند