اهل درد
معنی کلمه اهل درد در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اهل درد
تو چه دانی حال اهل درد را زانکه بی دردی ندیدی مرد را
چرا چندین به گرد کام گردی؟ که اهل درد را بد نام گردی
شعر سنایی، توفنده و پرخاشگر است. مضامین قصاید او اغلب در نکوهش دنیاداری و دنیاداران است. او با زاهدان ریایی و حاکمان ستمگر که هردو حامی و پشتیبان یکدیگر اند، بی پروا ستیزیدهاست و از بیان حقیقت ابایی نداشتهاست. سنایی با نقد اوضاع اجتماعی روزگارش، با بیان دردهایی که دامنگیر زمانه شدهاست، نشان میدهد که شاعر اهل درد و دین است؛ آن هم در زمانهای که سروران راستین شریعت در آن جایی ندارند و اهل فسق قدرت را بهدست گرفتهاند و بیدادگری به اوج رسیدهاست.
در بلا خرسند دارد چرخ اهل درد را برگ عیش عاشقان از پارهٔ دل میدهد
بیان ما ز حال اهل درد است کشد آن بار دردش را که مرد است
اگر چه شاهدی از اهل ملکت عشق است ز اهل درد بود اهل جاه و حشمت نیست
در آن ساعت که آهم گرد راه از چهره افشاند جراحت های اهل درد را درمان فرو گیرد
بست جانان صد گره بر زلف و اهل درد را صد گره زان صد گره بر رشته جانست باز
قدر اهل درد صاحب درد میداند که چیست مرد صاحب درد، درد مرد، میداند که چیست
حق عیان دان پیش جمعی اهل درد خیز و راه غیر حق را در نورد
چو قلب شیر بود ریش چون ز صورت رست ز آدمی برمند اهل درد ازین معنی