اهل تایید
معنی کلمه اهل تایید در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه اهل تایید
و اما جواب اهل تایید مرین سوال را آنست که گفتند: نور مثل است بر علم. و دلیل بر درستی این دعوی آن آوردندکه گفتندمردم را کز آفرینش عالم غرض آفریدگار اوست دو بینایی است: یکی ظاهر که آن بصر است و دیگر باطن که آن بصیرت است و بصر او فعل خویش بدیدن مر چیزهاء محسوس را بیاری نور تواند کردن، و بصیرتش فعل خویشاندر دیدن چیزهاء معقول و معنیهاء مستور بیاری علم تواند کردن. پس پدید آمد گفتند که علم مر بصیرت را هم بدان منزلت است که نورمر بصر راست، و چنانک مر آن نور را که بصر بدو بیند مر دیدنیها را چشمه ئی است و آن آفتاب است، واجب آید که مر نور بصیرت را که آن علم است نیز چشمهئی باشد که آن چشمه آفتاب و مه باشد. و چنانک بصیر بدلالت نور آفتاب زمین جهان را و راههاء این جهان را ببیند، واجب آید که (خداوند) بصیرت بنور آفتاب خویش مرآن جهان را ببیند و راههاء آن جهان را، و آنکس که آن جهان را بمردم نمود پیغامبرست علیه السلام.
اینست جواب این سوالات که این مرد کرده استاندرین بیت که یاد کردیم. و اهل تایید گفتند مردم را هفت خصلت ستوده بباید تا مر اورا حکیم شاید خواندن: نخست آنک فعلش بحکم باشد، و دیگر آنک صنعتش بی عیب باشد، و سه دیگر آنک سخنانش راست باشد، و چهارم آنک خویهایش نیکو باشد، و پنجم آنک تدبیرش درست باشد، و ششم آنک کارهاش پاکیزه باشد، و هفتم آنک عملش حقیقت باشد.
و اما (آنکه) بگفتند که جفت او هم ازو بود اعنی هم مردم بود همچنو، چنانک رسول مصطفی علیهالسلام بمکه مر وصی خویش را گفت که «او از من است و من از ویام» بدین خبر «علی منی و انا منه» و هر کسی داند که ایشان علیهما السلام دو شخص بودند، از یکدیگر نباشند، ولکن چو هر دو اهل تایید بودند از یکدیگر بودند.و فایده عقلااندر قول خدای که گفت: «جفت آدم را ازو آفریدم» آن بود که تا بدانند که واجب است که وصی رسول از نسبت او باشد نه از طینتی دیگر.