انگیس

معنی کلمه انگیس در لغت نامه دهخدا

انگیس. [ اَ ] ( اِ ) شکلی از اشکال رمل. ( ناظم الاطباء ).

جملاتی از کاربرد کلمه انگیس

به برم سر شوم ابلیس را کنم شاد دل شاه انگیس را
یک نقطه خط شمار لحیان انگیس بعکس او همی دان
بالاخره پس از رفت‌وآمدهای بسیار و مذاکرات طولانی با میانجی گری سفرای انگلیس و روس مقرر شد، کمیسیونی چهار جانبه از نمایندگان دولت‌های ایران و عثمانی و انگیس و روس در ارز روم تشکیل و در خصوص ادعاهای ارضی ایران و عثمانی اتخاذ تصمیم کند. نمایندهٔ ایران در این کمیسیون میرزا تقی خان امیر کبیر بود. سرانجام در تاریخ ۱۳ جمادی‌الثانی سال ۱۲۶۳ ق. برابر با ۲۸ ژوئیه سال ۱۸۴۷ میلادی قراردادی میان طرفین منعقد شد که به قرارداد ارز روم معروف شد. این قرارداد شامل یک مقدمه و ۹ ماده‌است و به موجب ماده دوم آن شهر مُحَمَّره و بندر آن و جزیره الخضر [جزیره آبادان] و لنگرگاه آن و اراضی واقع در بخش شرقی سمت چپ اروندرود تحت تصرف عشایر تابع دولت ایران خواهد بود و دولت عثمانی آن را به رسمیت می‌شناسد.
یکی دیو در خاور ابلیس نام بر انگیس کرده جهان تیره فام
سه فرد و یکی زوج وعکسش بدان شد انگیس این عتبه الخارج آن
پس جماعت صورت انگیس دان این دو شکل نحس پر تلبیس دان
شخص رمال بگفتش ز مریضی است ضمیر زآنکه در خانه شش آمده انگیس به فال
ز پیش شه خاور انگیس شاه بمن جسته از شهریاران پناه