معنی کلمه انگارده در لغت نامه دهخدا
- انگارده خر ؛ خریدار افسانه :
خواست کز پیش درم بگذرد از بیخبری
چون چنان دید شد از غم دل من زیر و زبر
بانگ برداشتم از غایت نومیدی عشق
گفتم ای عشوه فروشنده انگارده خر.سنایی ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).|| افسانه گو. ( ناظم الاطباء ).