انکیانو

معنی کلمه انکیانو در لغت نامه دهخدا

انکیانو. [ اَ ] ( اِخ ) امیر... از طرف اباقاخان حکومت فارس را داشت. خردمند و دادگر بود و در دوران حکومت سه ساله خود ( از 677 تا 670 هَ. ق. )بعدل رفتار کرد و شاعران و علما را نواخت. ( از تاریخ مغول عباس اقبال ص 392 ). امیرانکیانو از ممدوحان سعدی بود. سه قصیده از قصاید معروف سعدی به مطلعهای :
بس بگردید و بگردد روزگار
دل بدنیا درنبندد هوشیار.( کلیات سعدی چ مظاهر مصفا ص 705 ).بسی صورت بگردیدست عالم
وزین صورت بگردد عاقبت هم.( همان ص 715 ).دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی
زنهار بد مکن که نکردست عاقلی.( همان ص 744 ).در مدح این امیر است. رجوع به این قصاید شود.

معنی کلمه انکیانو در فرهنگ فارسی

حاکم فارس از طرف هولاکو . وی ترکی خردمند و عادل بود و در مدت سه سال حکومت ( ۶۷٠ - ۶۶۷ م . ) به عدالت و رافت و تربیت علما و شعرا پرداخت .
امیر ... از طرف اباقاخان حکومت فارس را داشت . خردمند و دادگر بود و در دوران حکومت سه ساله خود به عدل رفتار کرد و شاعران و علمائ را نواخت .

معنی کلمه انکیانو در دانشنامه آزاد فارسی

اَنکیانو (قرن ۷ق)
حاکم مغول فارس در زمان ایلخانان. شخصی کاردان بود و به اندک زمانی بر اوضاع فارس مسلط شد. در کارها طریق عدل و انصاف در پیش گرفت و نابسامانی های موجود را از بین برد. اهل فضل و آگاه به علوم دینی بود و با علما و مشایخ دینی مباحثه می کرد. سخت گیری و دقت عمل او در امور اقتصادی و اجرایی، موجب درگیری وی و وابستگان ابش خاتون از اتابکان فارس شد تا آن جا که او را نزد ایلخان به حیف و میل اموال و استقلال طلبی متهم کردند. وی را به اردوی ایلخانی فرا خواندند و به «یرغو» (دادگاه مغولی) کشاندند، اما گناهی بر او ثابت نشد. با وجود این، به رسم مغول ها که چون فردی مورد خشم قرار می گرفت و گناهش اثبات نمی شد به سفرهای دور می فرستادند، انکیانو را به سفارت دربار قاآن به چین فرستادند. سعدی دربارۀ او چند قصیده سروده است که همگی مشتمل بر نصیحت و موعظه است.

جملاتی از کاربرد کلمه انکیانو

خسرو عادل امیر نامور انکیانو سرور عالی تبار