انکح. [ اَ ک َ ] ( ع ص ) آنکه بیشتر اوقات مشغول به جماع کردن باشد. ( ناظم الاطباء ). - امثال : انکح من ابن الغز. انکح من اعمی . انکح من حوثرة. انکح من یسار. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه انکح در فرهنگ فارسی
آن که بیشتر اوقانت مشغول به جماع کردن باشد .
جملاتی از کاربرد کلمه انکح
کان التوانی انکح العجز بنته و ساق الیه حین زوجهامهرا