انقلاب ذات

معنی کلمه انقلاب ذات در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] انقلاب مصدر باب افتعال از ریشه (ق ل ب) و به معنای متحول شدن و تغییر کردن است. معادل این واژه در زبان فرانسوی و انگلیسی آن عبارتست ازRevolution. در اصطلاح فلسفی، انقلاب شی ء عبارتست از آن که ماهیت یک شی ء به ماهیت شیء دیگری تبدیل گردد. در اصطلاحی دیگر انقلاب ذات عبارتست از تبدیل وجود ماهیتی به وجود ماهیتی دیگر بدون وجود ماده مشترکی که صورتها بر روی آن ماده تبدیل گردند.
بحث انقلاب ذاتی یکی از مباحثی است که از قدیم الایام در میان دانشمندان فلسفه مطرح بوده است. تا زمان ملاصدرا اغلب دانشمندان معتقد بودند که انقلاب ذات محال است؛ یعنی محال است که یک شی ء دارای ذاتی داشته باشد و سپس این ذات تبدیل به ذاتی دیگر بشود. البته در صورتی که شیء ذاتی داشته باشد و این شیء معدوم بشود و بعد از معدوم شدن دارای ذات دیگری بشود این را انقلاب نمی گویند. به دنبال پیگیری و رواج همین بحث ها بود که عده ای تحت عنوان کیمیاگری به دنبال این بودند که یک ماهیت و جوهر را به جوهری دیگر تبدیل نمایند. مشخصا این افراد به دنبال تبدیل مس به طلا بودند و عده ای دیگر به این علت که این دو، دارای دو ماهیت جداگانه هستند، معتقد بودند که تبدیل این دو به یک دیگر محال است. در صورتی که تبدیل این دو به یک دیگر از موارد انقلاب ذات نیست؛ زیرا در انقلاب، یک عنصر مشترکی در میان دو شیء وجود دارد که در فاصله میان شیء اول و دوم، باقی است. اما در موارد کیمیاگری، ماهیت مس معدوم می شود و طلا به وجود می آید.
دیدگاه های مختلف
بحث انقلاب ذات و حکم آن در میان حکما به معضلی علمی تبدیل شده است. مشهور این است که این امر محال است ولی عده ای از اندیشمندان و محققین معتقدند که این امر محال نیست و اتفاقا در جهان به دفعات زیاد روی می دهد. ملاصدرا از طرفداران نظر دوم بوده و معتقد است که محال دانستن انقلاب ذات، بر اساس اندیشه اصالت دادن به ماهیت است. بنابر اصالت ماهیت، این حرف درست است؛ زیرا بر این اساس، هر چه در خارج و واقعیت هست، همان ذات و ماهیت است و وجود امری اعتباری است. بنابر این اندیشه، اگر انقلاب روی بدهد، چون ماهیت، عوض و تبدیل شده است دیگر چیزی وجود ندارد تا بخواهیم بگوییم که این شیء تبدیل به آن شیء شده است. دیگر چیزی در میان نیست تا بگوییم ذاتی را رها کرده و ذات دیگری را از نو دارا شده است. هر چه هست، همان ذات است که حالا از بین رفته و ذات دیگری را به دست آورده است.
← انقلاب ذات بنابر اصالت دادن به وجود
قدما معتقد بوده اند که انقلاب ماهیت بر دوازده قسم بوده است. این افراد در این زمینه می گویند: اقسام محتمله حاصل از انقلاب هر یک از عناصر به عناصر دیگر دوازده فرض است. مشهور این است که شش قسم از این اقسام دوازده گانه، خود به خود تکون و حصول یافته است و شش قسم دیگر، توسط یک یا دو واسطه به وجود آمده است. به هر حال، شش قسمی که ذاتا تحول می یابند عبارتند از:
← انقلاب آب به سنگ
...

جملاتی از کاربرد کلمه انقلاب ذات

و خدا(طبق فرض) مجرد و بدون اجزا (بسیط) است و چنین خدایی نمی‌تواند از خودش ماده به جهان داده باشد و معلوم نیست ماده از کجا به نزد خدا رفته و جهان را چگونه خلق کرده است؟ اگر خدا هستی را از وجودی خلق کرده باشد، تحصیل حاصل است و محال؛ اگر خلق هستی از عدم باشد، انقلاب ذات است و آن هم محال است. هر دو راه تالی فاسد دارند.