انشراق. [ اِ ش ِ ] ( ع مص ) کفته شدن و شکافته شدن کمان و جز آن. شکافته شدن کمان و جز آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ). شکافته شدن کمان. ( از اقرب الموارد ). انشراق. [ اِ ش ِ ] ( اِخ ) کوهی است در ارمنستان و اکنون هم به همین نام خوانده می شود. ( فرهنگ فارسی معین ، اعلام ) : در آن محراب کو رکن عراق است کمربند ستون انشراق است.نظامی.
جملاتی از کاربرد کلمه انشراق
زد بجان عشق آتشم زانسان که شد در عنصرم حظ سودایی فزون و انشراق ماعدا
در آن محراب کو رکن عراق است کمربند ستون انشراق است