اندر خورند

معنی کلمه اندر خورند در لغت نامه دهخدا

اندرخورند. [ اَ دَ خوَ / خ ُ رَ ] ( نف مرکب ) لایق و سزاوار و زیبا. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ). اندرخور. ( از ناظم الاطباء ). لایق و سزاوار. ( آنندراج ) :
اگر بهمتش اندرخورند بودی جای
جهانش مجلس بودی سپهر شادروان.قطران ( از انجمن آرا ).

معنی کلمه اندر خورند در فرهنگ فارسی

لایق و سزاوار و زیبا اندرخور . لایق و سزاوار .

جملاتی از کاربرد کلمه اندر خورند

به یک جایگه هر دو اندر خورند کی هر دو اصیل اند و هم گوهرند
کی با یکدیگر هر دو اندر خورند کی هر دو ز یک اصل و یک گوهرند