انحا

معنی کلمه انحا در فرهنگ عمید

= نحو

معنی کلمه انحا در فرهنگ فارسی

جمع نحو . ۱ - سویها گوشه ها. ۲ - راهها روشها. ۳ - مثلها مانندها .

جملاتی از کاربرد کلمه انحا

و از سوى ديگر مى توان تمامى انحا و اقسام متشابه را در سه قسمت خلاصه كرد:اول ، متشابهى است كه اطلاع بر تاءويلش براى كسى جز خدا ممكن نيست ، مانند وقت قيامت، و روزى كه ظهور مى كند، و كيفيت آن و امثال اينها...
و سياق اين آيات همانطورى كه مى بينيد تنها وحدت فردى را از بارى تعالى نفى نمىكند، بلكه ساحت مقدس او را منزه از همه انحا وحدت مى داند، چه وحدت فردى كه درقبال كثرت فردى است (مانند وحدت يك فرد از انسان كه اگر فرد ديگرى به آناضافه شود نفر دوم انسان به دست مى آيد) و چه وحدت نوعى و جنسى يا هر وحدت كلىديگرى كه در قبال كثرتى است از جنس خود، (مانند وحدتى كه نوع انسان كه يكى ازهزاران هزار نوع حيوانى است ، مانند گاو و گوسفند و اسب وامثال آن ، در قبال كثرت انواع ) چون تمامى اين انحاء وحدت در مقهوريت و جبر به داشتنحدى كه فرد را از ساير افراد نوع ، يا نوع را از ساير انواع جنس جدا و متمايز كندمشتركند، و چون بنا بر تعليمات قرآن هيچ چيز خداى تعالى را به هيچ وجه نه در ذات ونه در صفات و نه در افعال نمى تواند مقهور و مغلوب و محدود در حدى كند از اين جهتوحدت او عددى نيست .
مطابق قانون هرکس مدارک اشتغال به تحصیل، فارغ‌التحصیلی یا تاییدیه، ریز نمرات تحصیلی دانشگاه‌ها و موسسات آموزش عالی و تحقیقاتی داخل یا خارج از کشور یا ارزشنامه‌های تحصیلات خارجی را جعل کند یا با علم به جعلی بودن آن را مورد استفاده قرار دهد، علاوه بر جبران خسارت، به حبس از ۱ تا ۳ سال محکوم خواهد شد، در صورتی که مرتکب، یکی از کارکنان وزارتخانه‌ها یا سازمان‌ها و موسسات وابسته به دولت یا شهرداری‌ها یا نهادهای انقلاب اسلامی باشد یا به نحوی از انحا، در جعل یا استفاده از مدارک و اوراق جعلی شرکت داشته باشد، به حداکثر مجازات محکوم خواهد شد.
اعتقاد به «برابری» انسان‌ها در تمامی شئون (یا بعضی شئون) با اندیشهٔ ولایت شرعی در تضاد است. لازمهٔ غیرقابل انفکاک ولایت فقهی، محجوریت است. مولّی علیهم (افراد تحت ولایت) کسانی هستند که در حوزهٔ ولایت شرعاً ناتوان از تصدی امور خود، فاقد اهلیت تدبیر و به نحوی از انحا در ادارهٔ امور خود محجور محسوب می‌شوند. اگر مولّی‌علیهم رشید بودند و شرعاً قادر بر تصدّی امور خود بودند تحت ولایت قرار نمی‌گرفتند.
درمه از مفاهیم بنیادین فلسفه هندی است و اصلی است که کلیه مکاتب فلسفی هند آن را به نحوی از انحا قبول دارند.
پس هر چيزى كه به نحوى از انحا و به وجهى از وجوه انتسابى به خدا ورسول او (صلى اللّه عليه و آله ) داشته باشد، چنين مؤ منى نمى تواند آن را رد كند، ويا به آن اعتراض نمايد و يا از آن اظهار خستگى كند و يا به وجهى از وجوه از آن بدشآيد، چون اثر در همه مشترك است ، و مخالفت در همه آنها ناشى از شرك است ، البته بهمراتبى كه در شرك هست ، و به همين جهت است كه خداى تعالى فرموده : (و ما يومناكثرهم باللّه الا و هم مشركون )
و ما اگر در جميع اديان و ملل دقت عميقى بكنيم خواهيم ديد كه همگى آنها حتى مسلك بتپرستى و مجوسيت هر كدام بنحوى از انحا مشتمل بر اين روح زنده هستند و هيچكدام از اينمعنا خالى نيستند، و در اين باره اختلافى در آنها نيست ، تنها اختلاف در تطبيق سنن دينىبا اين اصل است ، در اين تطبيق است كه بعضى از راه اصلى و غرض ابتدايى منحرف شده، و بعضى بدرك واقع موفق شده اند، مثلا بعضى گفته اند: خداى تعالى از رگ گردنما به ما نزديك تر است ، و همواره با ما است هر جا كه باشيم ، و جز او براى ما ولى وشفيعى نيست ، و چون چنين است واجب است بر ما كه تنها او را عبادت كنيم و ديگرى را درعبادت انباز او نگيريم .