انبثاث

معنی کلمه انبثاث در لغت نامه دهخدا

انبثاث. [ اِم ْ ب ِ ] ( ع مص ) پراکنده شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ) ( ترجمان علامه جرجانی مهذب عادل بن علی ). پراکنده و منتشر گردیدن خبر و جز آن.( ناظم الاطباء ): انبث الخبر و غیره ؛ پراکنده و منتشرگردید. ( منتهی الارب ). انتشار. ( از اقرب الموارد ).

جملاتی از کاربرد کلمه انبثاث

و كلمه (هباء) به معناى غبار است . بعضى هم گفته اند: معناى يك دانه ذره از غبار است ،كـه وقـتى نور آفتاب از پنجره درون خانه مى تابد اين دانه ها در شعاع آن نور ديده مىشـونـد. و كـلمـه (مـنـبـث ) اسـم فـاعـل و يـا مـفـعـول از مـصـدر بـابانـفعال ، يعنى (انبثاث ) است ، و انبثاث معناى متفرق شدن ، و متلاشى شدن چيزى است ،و معناى آيه روشن است .