آن من {ego} [روان شناسی] 1. حس آگاهانه از خود، یعنی از همۀ پدیده های روان شناختی و فرایندهایی که با آن مرتبط است، مانند نگرش ها و ارزش ها و توجهات فردی 2. در روان کاوی، مؤلفه ای از شخصیت که با جهان بیرون سروکار دارد و به ویژه فرد را قادر می سازد تا درک کند، دلی...
جملاتی از کاربرد کلمه ان من
اول اينكه : عقلاى آسمانها و زمين و مرغان صف زن در فضا را كه همه داراى روحند نام برده، با اينكه تسبيح خدا اختصاص به آنان نداشت ، و به حكم (و ان من شى ء الا يسبحبحمده ) عموم موجودات تسبيح گوى خدايند.
اگر خواهی که گردد بر تو آسان «و ان من شیء» را یک ره فرو خوان
روزه از ان من است و به جزای آن من اولیترم؛ از آنچه آن عبادتی سری است به ظاهر هیچ تعلق ندارد و غیر را اندر آن هیچ نصیب نباشد جزای آن بی نهایت است و گفتهاند که: «دخول بهشت خلق را به رحمت است و درجت به عبادت و خلود به جزای روزه؛ از آنچه خداوند گفت: انا اُجزی به.»
جواب اين سؤ ال اين است كه چون معهود از كلمات شفاعت ، وساطت ، (تسبيح ) و(تحميد) اين است كه اينگونه كارها از عقلا و صاحبان شعور سر مى زند، و تعبير بهاين كلمات بيشتر در مورد صاحبان عقل شايع است ، لذا قرآن كريم اينگونهاعمال را هر چند از علل تكوينى و فاقد شعور هم سر بزند، با تعبير خاص به عقلاتعبير مى كند، و اين عرف و عادت قرآن است ، همچنانكه مى بينيم درباره تسبيح تمامىكائنات همين تعبير را آورده و مى فرمايد: (و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم ).
صدر آيه گر چه از انحصار علم غيب به خداى تعالى خبر مى دهد و ليكنذيل آن منحصر در بيان علم غيب نيست ، بلكه ازشمول علم او به هر چيز، چه غيب و چه شهود، خبر مى دهد ، براى اينكه مى فرمايد: خداوندبه هر تر و خشكى آگاهى دارد. علاوه بر اين ، صدر آيه ، همه غيبها را هم متعرض نشدهاست ، بلكه تنها متعرض غيبهايى است كه در خزينه هاى در بسته و در پس پرده هاىابهام قرار دارد، همچنان كه آيه (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم) هم متعرض اين چنين غيبها است . براى اينكه خزينه هاى غيب را عبارت دانسته از امورىكه مقياسهاى محسوسى كه هر چيزى را مى سنجد، احاطه به آن نداشته اندازه هاى معهودنمى تواند آنرا تحديد كند، و بدون شك اين چنين غيبها از اين جهت مكتوم هستند كه بىپايان و از اندازه و حد بيرونند و مادامى كه از آن عالم به عالم شهود و منزلى كه در آن ،هر چيزى محدود و مقدر است ، نازل نشده اند و خلاصه مادامى كه به وجود مقدر و محدودش ،موجود نگشته به شهادت اين آيه در نزد خدا داراى نوعى ثبوتند، در عينحال علم ما كه تنها امور محدود و مقدر را درك مى كند، از درك آنها عاجز است .
در و ان من شئی تحقیق ار رود هر ذره را بر امیرالمؤمنین بینی ثنا خوان است و بس
در آيات مختلفى از قرآن مجيد، مى خوانيم كه هر چيزى محدود به حدى است كه از آن حدتجاوز نمى كند، در سوره طلاق آيه 3 مى فرمايد قدجعل الله لكل شى ء قدرا: (خدا براى هر چيز مقدار و اندازه اى قرار داده است ) و درسوره حجر آيه 21 مى خوانيم و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر
و در همان كتاب از جابر از امام باقر (عليه السلام ) روايت آورده كه در معناى آيه شريفه: (و ان من اهل الكتاب الا ليومنن به قبل موته و يوم القيمه يكون عليهم شهيدا) فرمود:احدى از ميان همه اديان از اولين و آخرين نمى ميرد مگر آنكهرسول خدا (صلى اللّه عليه وآله ) و اميرالمؤ منين را بر حق مى بيند (و حجت خدا بر اوتمام مى شود)0
همچنان كه خداى تعالى درباره آنها فرموده : (ما عندكم ينفد و ما عند الله باق ) و نيزفرموده : (و ما عند الله خير للابرار) و نيز فرموده : (سيصيب الذين اجرموا صغارعند الله ) و نظير اين آيه درباره خزائن رحمت خدا آمده كه فرموده : (و ان من شى ء الاعندنا خزائنه )، و همچنين درباره لوح محفوظ فرموده : (و عندنا كتاب حفيظ).
قول ان من امة را یاد گیر تا به الا و خلا فیها نذیر
چيزى كه هست چون مى دانيم موجودات يكى پس از ديگرى خلق مى شوند، فرزندان انسانو حيوان بعد از پدران و مادران : و تخم گياهان بعد از گياهان ، و درختان موجود مىگردند، همه و همه در زمين موجود مى شوند، و از آسماننازل نمى گردند، حكم مى كنيم كه جمله : (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه ...) كنايهاست از اينكه موجودات در موجود شدن مطيع اراده خدايند، و اراده خدا بمنزله مخزنى است كهتمامى كائنات و آفريده ها در آن مخزونند، و از آنها تنها موجودى هستى مى پذيرد كه مشيتخدا بر موجود شدن آن تعلق گرفته باشد.
مـفـسرين (رزق ) در آيه را به باران و كلمه سماء را به سمت بالا تفسير كرده اند. وبعيد نيست مراد از (رزق ) خود آن ارزاقى باشد كه مردم با آن ارتزاق مى كنند، و مراداز نـازل شـدن آن از آسـمـان اين باشد كه ارزاق از غيب به شهود مى آيند، همچنان كه آيهشريفه (و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم ) آن را افاده مى كند.
سوم اينكه : آيه شريفه علم را به تمامى نامبردگان يعنى همه كسانى كه در آسمان ها وزمينند و مرغان صف زن عموميت داده براى حيوانات هم علمقائل شده است ، و در تفسير آيه (و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهونتسبيحهم ) بحثى در اين باره گذشت و تتمه گفتار در اين بحث در تفسير سوره حمسجده به زودى خواهد آمد ان شاء الله .
و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم
عقل راهی ز نقل پی در پی از نُبی باز خوان «و ان من شی»